![]() |
يک روز از تو |
همیشه اول فصل بهار می خندم تو دیده ای چقدَر بی قرار می خندم ولی نیامدی امسال ، حال من خوش نیست عجیب نیست که بی اختیار می خندم خبر رسیده که عاشق شدی ، نمی دانی به حال و روز خودم زار زار می خندم پرنده ای که قفس در بهار را می خواست پریده است برای چه کار ؟ [ می خندم ] به زیر بال و پرم زرد زرد می افتند به روی شاخه ی شان قار قار می خندم خبر رسیده که مردی گرفته دستت را خبر رسیده که من داغدار می خندم ؟ خبر رسیده که اشکی نمانده در چشمم ؟ خبر رسیده که در شوره زار می خندم ؟ خبر رسیده که یک شهر دور من جمعند ؟ خبر رسیده که دیوانه وار می خندم ؟ خبر رسیده ...؟ رسیده...؟ بگو دِ لامصب بگو ... دِ ... تف به تو ای روزگار... می خندم به خنده های مکرر که گریه می پاشند به این ردیف سمج چند بار می خندم چهار پایه ی دنیا هُلم نمی دهد و ... نه مثل حلقه ی بالای دار می خندم به جای اسم تو بمبی تهِ تهِ قلبم چهار، سه، دو و یک ... انفجار...می خندم |
يك بار ديگر خواستم اينجا بيايي دعوا كني، فحشم دهي... اما بيايي! من را بگو، خيسم ولي از اول صبح چتر خودم را بسته بودم تا بيايي هي چتر من! شايد تو هم فهميده باشي بي مصرفي روزي كه بي سارا بيايي سارا ! نمی دانی در این باران چه عشقیست وقتی « ولیعصر» را بالا بیایی وقتي كه زير پاي آدم، قالي برگ سر مي خورد اما تو سربالا بيايي فكر كسي كه دوست داري با تو باشد اما خودت آن تكه را تنها بيايي حتی كسي دیگر جلودارت نباشد وقتي بخواهي بين ماشينها بيايي سارا! دو ماه پيش يادت هست؟!... با من مي خواستي تا آخر دنيا بيايي تا آخر دنيا نمي خواهم، همين جا اصلا همین جا می نشینم تا بیایی |
مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که این جا بین آدم هایی، که همه سرد و غریبند با تو تک و تنها، به تو می اندیشد و کمی،دلش از دوری تو دلگیر است.... مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که چشمش ، به رهت دوخته بر در مانده و شب و روز دعایش اینست؛ زیر این سقف بلند،هر کجایی هستی، به سلامت باشی و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد... مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛یک نفر هست که دنیایش را، همه هستی و رؤیایش را، به شکوفایی احساس تو، پیوند زده و دلش می خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد.... مهربانم، ای خوب! یک نفر هست که با تو تک و تنها، با تو پر اندیشه و شعر است و شعور! پر احساس و خیال است و سرور! مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛یک نفر هست که با تو، به خداوند جهان نزدیک است و به یادت، هر صبح، گونه سبز اقاقی ها را از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این بار که تو با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی و پر از عاطفه و عشق و امید به شب معجزه و آبی فردا برسی… |
|
|
باران که می بارد تو می آیی بارانِ گل ، بارانِ نیلوفر |
|
سکوت ، سکوتی در اعماق یک قلب بی طاقت ، مثل این دلشکسته که به امید طلوعی دوباره ، امشب را تا سحر بیدار نشسته . |
درختا سردشونه فصل پاییزه
دوباره آسمون اشکاشو می ریزه دوباره تو دلم این روزا مهمونی منم و یاد تو ،هوای بارونی بوی بارون یعنی آواز دلتنگی یعنی دلواپسی ،آغاز دلتنگی نم بارون یعنی چشمای پژمرده یعنی کمبود حس تو،تو این دستای سر خورده چقد این قطره ها غمگین و سنگینه مث یه تیر تو قلب خاطرات میشینه |
اکنون ساعت 05:00 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)