من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست |
تو اگر گریه کنی بغض خدا میشکند خنده بکن عشق نمک گیر شود بعد برو |
وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا |
اشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یار
طالع بیشفقت بین که در این کار چه کرد |
دلم آشفته ي آن مايه ي ناز است هنوز ...
مرغ پر سوخته در پنجه ي باز است هنوز |
ز حسرت لب شیرین هنوز می بینم
که لاله میدمد از خون دیدۀ فرهــاد |
دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس,
كه چنان زو شده ام بى سر و سامان كه مپرس |
مشاعره سنتی
سالـــها دفتر ما در گــرو صهبـــا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود |
داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند |
دلـا بسوز که سـوز تو کـارا کند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا کند |
اکنون ساعت 09:53 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)