دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که بازبینیم دیدار آشنا را |
آشنايی نه غريب است که دلسوز من است
چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت |
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار |
روی مقصود که شاهان به دعا میطلبند مظهرش آینه طلعت درویشان است |
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت |
تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت
چه حاجت است که مشاطهات بیاراید |
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد |
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید |
دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال بی تکلف بشنو دولت درویشان است |
تا چو مجمر نفسی دامن جانان گيرم
جان نهاديم بر آتش ز پی خوش نفسی |
اکنون ساعت 12:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)