شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند
که زیرکـــان جهـــان از کمنــــدشان نرهند |
دردا که از آن آهوی مُشکین ِ سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد |
در ازل پرتـــو حسنـــت ز تجـــلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد |
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
آن ترک پریچهر که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت |
تا بي سر و پا باشد اوضاع جهان زين دست
در سر هوس ساقي در دست شراب اولي |
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد |
ديده دريا كنم و صبر به صحرا فكنم
و اندر اين كار دل خويش به دريا فكنم |
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد |
در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم |
اکنون ساعت 08:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)