دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما نباشد حال دوران غم مخور |
مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد گل مراد تو آن گه نقاب بگشاید که خدمتش چو نسیم سحر توانی کرد |
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت |
دگر کریم چو حاجی قوام دریادل
که نام نیک ببرد از جهان به بخشش و داد نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند خدای عز و جل جمله را بیامرزاد |
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را |
به قیاس درنگنجی و به وصف درنیایی
متحیرم در اوصاف جمال و روی و زیبت اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی نه چنان که بنده باشم همه عمر در رکیبت |
بازاچه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی
مرغان قاف دانند آیین پادشاهی |
چنان پهنخوان کرم گسترد
که سیمرغ در قاف قسمت خورد |
زان حبه خضرا خور کز روی سبک روحی
هر کاو بخورد یک جو بر سیخ زند سی مرغ زان لقمه که صوفی را در معرفت اندازد یک ذره و صد مستی یک دانه و صد سیمرغ |
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش |
اکنون ساعت 06:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)