از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است م |
من از بيگانگان ديگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد ف |
فتنه و آشوب و خونریزی مجوی
بیش ازین از شمس تبریزی مگوی ک |
کمان سخت که داد آن لطیف بازو را
که تیر غمزه تمامست صید آهو را گ |
گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت میدهی
جز سر نمیدانم نهادن عذر این اقدام را ک |
کویر و شوره و ریگ رونده
سنوم جانکش و شیر دمنده ب |
باغی که در آن آشیانه کردی
منزلگه صیاد جانشکار است ب |
بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل
در پای دم به دم گهر از ديده بارمت م |
مرا خیره گشتی سر از فر شاه
وزان ژنده پیلان و چندان سپاه ک |
کس به آرام جان ما نرسد
که نه اول به جان رسد کارش س |
اکنون ساعت 06:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)