پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل (http://p30city.net/showthread.php?t=3619)

hossein 10-29-2012 07:28 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 271081)
حسین جدی چی فکر کردی؟
فکر کردی یه خط اینجا بنویسی یادمون میره سر نسیم باهامون چیکار کردی!:d
دختره بوووووووووووووووووق حتما باز از اینجا رد شده که اومدی یه سر به ما بزنی!
کچل شی تو هم ایشالا!
_________________________________

نسیم رو یادتـــــــه ؟!
بیچاره پیر شده موهاش سفید شده . :d

این بار خاطره من رو اینجا آورد . :21:

حسش نیست بنویسم . با وجود اینکه کلی حرف دارم . نمیدونم چرااااااااا ؟

همکارای من هم که دیگه نمیان اینجا ، امیر عباس که بابا شده حسابی گرفتاره ، مهدی صورتی هم اینقدر اوضاع نوسان قیمت موبایل لحظه ای شده که اصلا خبری ازش نیست ...


Afsaneh_roj 10-29-2012 09:09 PM

تصویر گنجشک بامزه
 
سلام دوستان ......:53:
چه خبرا ؟؟؟؟؟؟
من که امروز کلی کار داشتم ......
فردا هم مهمون دارم .......
======================
خدایی دیگه از جشن و تولد و عروسی حرف بزنید ..
من پنجشنبه ی گذشته تولد دعوت بودم .......
تولد یک سالگی دختر دوستم بود . توی باغ جشن گرفته بودن...
خلاصه خیلی خوش گذشت ....
ازش اجازه بگیرم .... چند تا از عکس غذاهاشون رو بزارم :d:21:
خنده نداره که !!!!! خب نمی تونم عکس خانوادگی مردم رو بزارم خووووووو
شاید عکس دخترش رو گذاشتم ......
خیلی با مزه شده بود با لباس کفشدوزکی .....

==========================
اینم ببینید خیلی بامزه س :21::21::21:

http://img4up.com/up2/59707302140116849322.gif

ترنم 10-30-2012 01:02 PM

انجیل
 
--- نکته ای از انجیل
در Malachi آیه 3:3 آمده است:



« او در جایگاه پالاینده و خالص کننده نقره خواهد نشست »
این آیه برخی از خانمهای کلاس انجیل خوانی را دچار سردرگمی کرد. آنها نمی‌دانستند که این عبارت در مورد ویژگی و ماهیت خداوند چه مفهومی می‌تواند داشته باشد. از این رو یکی از خانمها پیشنهاد داد فرایند تصفیه و پالایش نقره را بررسی کند و نتیجه را در جلسه بعدی انجیل خوانی به اطلاع سایرین برساند.
همان هفته با یک نقره‌کار تماس گرفت و قرار شد او را درمحل کارش ملاقات کند تا نحوه کار او را از نزدیک ببیند. او در مورد علت علاقه خود، گذشته از کنجکاوی در زمینه پالایش نقره چیزی نگفت.
وقتی طرز کار نقره کار را تماشا می‌کرد، دید که او قطعه‌ای نقره را روی آتش گرفت و گذاشت کاملاً داغ شود. او توضیح داد که برای پالایش نقره لازم است آن را در وسط شعله، جایی که داغتر از همه جاست نگهداشت تا همه ناخالصی‌های آن سوخته و از بین برود.
زن اندیشید ما نیز در چنین نقطه داغی نگه داشته می‌شویم. بعد دوباره به این آیه که می‌گفت: «او در جایگاه پالاینده و خالص کننده نقره خواهد نشست» فکر کرد. از نقره‌کار پرسیدآیا واقعاً در تمام مدتی که نقره در حال خلوص یافتن است، او باید آنجا جلوی آتش بنشیند؟
مرد جواب داد بله، نه تنها باید آنجا بنشیند و قطعه نقره را نگهدارد بلکه باید چشمانش را نیز تمام مدت به آن بدوزد.. اگر در تمام آن مدت، لحظه‌ای نقره را رها کند، خراب خواهد شد.
زن لحظه‌ای سکوت کرد. بعد پرسید: «از کجا می‌فهمی نقره کاملاً خالص شده است؟» مرد خندید و گفت: «خوب، خیلی راحت است. هر وقت تصویر خودم را در آن ببینم.»
اگر امروز داغی آتش را احساس می‌کنی، به یاد داشته باش که خداوند چشم به تو دوخته و همچنان به تو خواهد نگریست تا تصویر خود را در تو ببیند.



Afsaneh_roj 10-30-2012 03:05 PM

تم کفشدوزکی
 
سلام ..
کسی نیومده چرا ؟
این عکس ها رو از تولد کفشدوزکی گرفتم .
اینجا میزارم برای ایده گرفتن دوستان ...
خدایی غذاهاش خیلی عالی بود .... ولی بسیار پر هزینه ..:65:
ما که خوردیم نوش جونمون :d. مبارکش باشه تولدش {جشن پتو}
البته عکس ها و توضیحات رو در قالب یک عکس در آوردم ...

http://upload.tehran98.com/images/2u...dwi9xm3ib5.jpg

Saba_Baran90 10-30-2012 04:06 PM

سلام به همه
ترنم گیان متن قیامتی بود!
خاله افسانه جون مبارک باشه تولدش!
نقل قول:

نوشته اصلی توسط hossein (پست 271112)
نسیم رو یادتـــــــه ؟!
بیچاره پیر شده موهاش سفید شده . :d
این بار خاطره من رو اینجا آورد . :21:
حسش نیست بنویسم . با وجود اینکه کلی حرف دارم . نمیدونم چرااااااااا ؟

آخر جمله بود حسین!!!!!!
اینم جوابش: نمی دونم باید چه حسی به خاطره داشته باشم، خوب یا بد؟ دوسش داشته باشم یا ازش متنفر باشم! ولی می دونم هممون بهش وابسته ایم!

وقتی کلی حرف داری و حسش نیست بنویسیشون بخاطر اینه که نمیشه یکمشو بگی یکمشو نگی!
بعضی چیزها رو باید کامل تعریف کرد! بعد به خودت میای میبینی کامل برا مردم رودرو هم تعریف کردی نشده اونی که می خواستی، چه برسه به اینکه بخوای بنویسی!
پس هم حرف داری هم حال نداری بگیش!


bigbang 10-31-2012 07:50 PM

دارم تموم میشم از دست شما تو این فروم پیر پاتال ها ! {قاط} یکی جوون تو این فروم باشه من هستم ، همتون ضد حال یعنی پیسی واقعاً به تو نیروی انسانی جداً دچار مشکل هست ، بنده این جا دارم برای خودم یک خاکریز درست میکنم تا آماج سرماو یخ شما ها در امان باشم تو این زمستون ، ای بی حال ها ، ای بی رمق ها ! ای پیرمردها ای پیر زنها ، یعنی شما رو تو آب جوش بندازن یخ تحویل بگیرن
زپرتینا به همتون ، زندگی سخت شده قبول دارم ، گرونی شده این هم قبول دارم ولی هیچی پیسی میشه > > ؟ نه هیچی پیسی میشه ؟
حسین تو شیراز برف اومده بارون اومده توفان شده چه اتفاقی برات افتاده پیدات نیست هیئت تجسس بفرستیم این ممد و مهدی و اینا رو هم پیدا کنن ، مفقود شدید همتون چرا ! چرا پیداتون نیست ؟
---------------------------------------------------------------------
ولی دور از شوخی به زودی اگر ببینم داستان به همین منوال داره ادامه پیدا میکنه چند نفر حرفه ای رو میارم تو فروم تا شب و روز اینجا پست بزنن وقتی اینجا رو خالی میزارید این من هستم که آتیش اینجا رو روشن میکنم و نه تنها روشنش میکنم چنان شعله ورش میکنم که دودش چشم هر چی حسود و بخیل به خودش بگیره !
------------------------------------------------------------
مهدی کجاییییییییییییییی هی هیهی چرا نمیایی ؟؟؟ :confused:
-------------------------------------------------
اوه اوه ما هنوز هیچی نگفتیم صاحابش اومد پدرم فریاد میکشه میگه ممد بیا سر سفره ببینم
آخه سفره بدون من صفا نداره ، میرم خیطم میکننا ولی ته دلشون غذا بدون من از گلوشون پایین نمیره :d

bigbang 11-01-2012 12:03 AM

دیگه پستهای جدید مخصوصاً برای جلب توجه ! چون پست قبلیم رو آپدیت کنم معلوم نمیشه پست جدید زدم اونوقت هیچکی نمیخونه .
آقا برای پنجشنبه تون چه برنامه ای دارید من که فعلاً بدجور مشغولیات دارم در حد لالیگا ! ولی هیچوقت برنامه های خودم رو عقب نمیندازم ، یک سری فیلم از دوستام گرفتم که مشتاقم ببینم البته چون یک سریال دیگه رو دنبال میکنم وقت نمیکنم اونا رو فعلاً ببینم
از یک زاویه دیگه اگر نگاه میکردم بیکار بودم ولی چون من همیشه از زاویه ای نگاه میکنم که برای خود شر درست میکنم پس مشغولم همین الان داشتم کار پسر داییم رو انجام میدادم مسئله ای بود در مورد سقوط با بالن از کتاب هالیدی ، فیزیک مکانیک ، بحث سینماتیک ، که یکی از یک ارتفاعی میپره و سقوط میکنه بعد از یک ارتفاعی بالنش باز میشه و تا به زمین برسه سرعتش فلان هست !
فقط همینو به شما بگم من رفتم هالیدی زبان اصلی رو نگاه کردم به حدی ترجمه فارسی فیزیک هالیدی چرت و پرت و نامفهوم بود که اصلاً من اول فکر کردم مسئله با یه معادله سقوطه آزاد حل میشه چون فکر کردم از همون اول بالن رو باز کرده
این حرفهایی که بالا گفتم رو اگر متوجه نشدید مهم نیست ، اینا رو گفتم که پیش زمینه ای برای ان بشه که حرفهای مهمتری به شما بزنم ، یکی از درخواست هایی که از پدر و مادر هایی که همین الان پست منو میبینن و بچه دارن یا حتی افراد بزرگسال این هست که حتماً ، حتماً برید زبان انگلیسی رو در حد یک فرد عادی یاد بگیرید گرامر رو به طور تخصصی یاد نگرفتید لااقل وکیبیولریتون قوی باشه که معنی همه کلمات رو بفهمید مخصوصاً دانشجو ها ، ببینید کتاب هایی که ما تو ایران ترجمه کردیم و در اختیار محصل های دانشجو قرار میدیم کتاب طراز اول دنیا نیست و این کتاب ها تازه از اون چیزی که اورجینالشون هم بود به خوبی به زبان فارسی منتقل نشدن ، خوب شاید تو نظرتون باشه خوب باز دم اون مولف گرم که اومد این کتاب رو ترجمه کرده لااقل از هیچی بهتر بوده ! اما اون مولف از حاصل ترجمه دانشجوهای بدبختش استفاده کرده که این کتابها الان دست شماها هست و البته ترجمه زورکی و منفک که دست یک ویرایشگر بدون تسلط به علم مهندسی مکانیک بره و کار رو به خاطر پولش انجام بده و شوق و ذوقی نداشته باشه نتیجه اش مشخصه ! به خاطر همین باید به زبان اصلی مسلط باشد اگر علم حقیقی میخواید نه یک مشت چرت و پرت باید به زبان اصلی مسلط باشید ما خیلی کتاب آشغال در سطح کشور به دانشجوهامون میفروشیم و مجبور میکنیمشون چیزهایی رو بخونن که اصلاً دیگه لازم نیست در موردش اطلاعی داشته باشند ! کتاب های درسی زبان اصلی داشنگاه های مطرح جهان همون مطالب قبلی رو ویرایش نمیکنن هر سال بلکه کلاً یک بازنگری کلی میکنن و یک چیز خوب رو برای تدریس انتخاب میکنن و واقعاً از اشتباهاتشون درس میگیرن و تکرارش نمیکنن !
از طرف دیگه ما یک مشکلی با زبان فارسی داریم ، همونطر که در جریان هستید ما جزو معدود زبانهایی هستیم که از راست به چپ هست از حروف خاصی استفاده میکنه
خوب این خودش یه مقدار ما رو از دیگر زبان ها منفک میکنه ، معانی و مفاهیم و توصیف اینا زیاد داریم ، ما میتونیم با زبانمون بسیاری از چیزهایی که زبان های دیگه حتی توانش رو ندارند توصیف کنیم موتور زبان فارسی قدرت شگفت توصیفش هست
و همینطور قدرت شگفت دیگه این زبا توانایی ایهام بیش از حد اون هست که نمونه بارزش شاهکار شاعران ما هست مثل حافظ و مولانا
اما مشکل از جایی شروع میشه که این توانایی در زبان فارسی یک اعتماد به نفس کاذب ایجاد میکنه که که قدرتش رو در درک و بیان مادیات که به نظر حقیر میاد از دست میده یعنی ما فارسی زبان ها در بیانمون بسیار کم نیاز به تصویر میبینیم و سعی داریم همه چی رو با توصیفات هپروت و شپروت عنوان کنیم ! نمونه اش مخصوصاً تو کتاب های ما همین کتاب های ترمو دینامیک و همین کتاب های سیالات و .....
این خودش یه مشکل هست در انتقال مطلب و ترجمه که کلی قواعد و جابه جایی
ببینید من یک مسئله خیلی پیچیده رو برای میخوام برای شما به یک بیان ساده بگم شما تا حالا اسم سهروردی رو شنیدید بهش میگن شیخ اشراق ، اشراق از شرق میاد جایی که خورشید طلوع میکنه ، سهروردی معتقد بود بین بینش و زبان شرقی و بینش و زبان غربی ( جایی که خورشید غروب میکنه ) بسیار تفاوت هست از این جهت که تو شرق طلوع آفتاب متفکران شرقی بیشتر متوجه به عالم معنا و متافیزیک و معنویات ...... میکنه
و عالم غرب و به واسطه غروب در تاریکی مفهومی قرار داره از این جهت متفکران غربی بیشتر توجهشون به مادیات و زوایای تاریک دنیا هست
به همین جهت غربیون بیشتر در مادیات موفق تر هستند و شرقیون در معنویات
علمای غرب فیزیک رو بنیان کردند و مرکز دین و عبادت در شرق در و بیشتر در خاور میانه هست ، اینها البته همگی فرض های فلسفی هست که قابل رد هست و جای بحث داره ولی میخواستم بگم شاید واقعاً تقصیر ما نباشه که تون ادبیاتمون یک نمایشنامه نویس قهار نداریم ، یک فیلنامه نویس قهار نداریم شاید واقعاً نمیتونیم مثل اونها باشیم که بتونیم به دنیای مادی توجه خوبی نشون بدیم قهرمان های یونانی و خدایانشون زمینی تر هستند تا این که آسمانی باشند ، ولی خدا در ادبیات ما حتی از دوران باستان هم زمینی نبوده بلکه خدایی یکتا متعلق به آسمانها بود ، ما کوه المپ نداشتیم ، خدا ساکن زمین نبوده ! و بی نیاز . چیزی که من میخوام بگم این هست که شما اگر کتاب زبان اصلی رو در کنار یک کتاب فارسی بگذارید حالا لزوماً اون کتاب ترجمه نباشه اصلاً یک کتاب در حوزه ای مشترک با اون کتاب انگلیسی باشه این دو تا رو که با هم مقایسه کنید به راحتی حتی تفاوت در توصیف ها رو متوجه میشید زبان های غربی و لاتین برای توصیف علم و مسائل مادی و اقتصادی قدرت بیشتری دارند نسبت به زبان های شرقی مثل عبری یا عربی یا فارسی و .......... از این جهت اگر جداً مشتاق هستید که تولید علم کنید نه به خاطر این که آمریکا در تولید علم سر آمد هست ، نه ! به خاطر این که زبان اونها برای انتقال و یادگیری از زبان های شرقی بهتر هست برید و مثلاً زبان انگلیسی رو یاد بگیرید
البته یک زبان قابلیت پالایش داره ، مثلاً انگلیسی از همون روز اول اینطور نبوده مثلاً انگلیسی از نظر من نه در انگلستان بلکه در ایلات متحده تبدیل به زبان علم شده و قدرتمند شده ما هم میتونیم زبان فارسی رو تبدیل به یک زبان کار آمد برای تولید و انتقال عالی و ساده و راحت به دیگران کنیم به شرط این که اول درست یاد بگیریم تا درست انتقال بدیم
الان برای درست یاد گرفتن نیاز داریم که زبان انگلیسی بلد باشیم ، هنوز این فرهنگ حتی تو اساتید ما جا نیفتاده که با وسواس تدریس کنند ، که مطمئن بشن حتماً دانشجو هایی که درکلاسشون هستن مطالب درسی رو به خوبی متوجه شدند
به خاطر همین شما مجبورید انگلیسی یاد بگیرید ، شما باید یاد بگیرید تا مسیری که اساتید شما طی کردند شما طی نکنید ، شما اگر روزی استاد شدید ، مثلاً استاد زبان اول دانشجوهاتون رو تشنه کنید ، تشنه که شدند خودشون دنبال آب میگردند ، سعی کنید توصیفهاتون این دنیایی باشند نه مثلاً کوه قاف ، نه شبیه شعرهای ادبیاتی ما نه توصیفهاتون زمینی باشند ، مثل توصیف گوشه ها و زوایای یک خودکار !
میدونم حرفهام ممکنه براتون بی معنی باشه همین الان مثلاً من از شما بپرسم یک لواشک بخرید و طعمش رو برام بگید ، اگر بگید لذیذ این یه توصیف بی ارزش هست !
توصیف درست این هست که بگید وقتی مثلاً میخوام یک لواشک رو بخورم ابتدا زبری دانه های ریزی که در درون نوار سیاه رنگی هست را حس میکنم بعد یک ترشی تند روی زبانم حس میکنم بزاقم ترشح میکند بعد اندک زمانی زبانم به آن ترشی عادت کرده و طعمی بین ترشی و شیرینی را حس میکنم ، این مثلاً توصیف مادی هست
این چیزها هنوز تو زبان ما مد نشده ، ما چرت و پرت زیاد میگیم ، صداقت نداریم تو زبانمون به خاطر همین هم هر مطلبی بنویسیم 70 درصدش چرت و پرت هست
نامه های اداری ما رو با نامه های اداری مثلاً کشور آلمان مقایسه کنید
چیزی که ما 2 صفحه مینوسیم اونها تو 5 خط مینویسن ، مستقیم میرن سر اصل مطلب
اینقدر گفتم که خودم هم وسط حرفام گم شدم ! پس بهتره تا دامنه هذیون بیشتر نشده ادامش ندم !

ترنم 11-01-2012 01:47 AM

کاربران در حال دیدن موضوع: 7 نفر (2 عضو و 5 مهمان) ترنم, ‏رزیتا



ثبت تاریخی
5 مهمون داریم
به به
بیاین تو دم در بده :)

سلــــــــــــــــــــــــــــ ـام:o

شابادی 11-01-2012 09:00 AM

سلام من یه سوال داشتم
من 2 هفته پیش رفتم یه بانک ( با مقداری ریش ) گفتم وام دارید
ریس بانک خیلی تحویلم گرفت گفت: بله بله وام یک روزه هست یک ماهه هست 4 ماهه هم هست
خلاصه حدود 10 دقیقه برام توضیح داد و گفت در خدمتیم
دو روز بعد ریشامو زدم سیبیل دسته بلند گذاشتم
رفتم بانک گفتم سلام برای ثبت نام وام اومدم
یه نگاه بهم کرد گفت وام :confused: وام نداریم
گفتم من پری روز اومدم گفتین هست
گفت ها اون واما فعلا مسدود شدن تا چند روز دیگه
چند روز دیگه رفتم همون حرفارو زد
دوباره چند روز بعد رفتم ولی اینبار برادرمو باخودم بردم
اول من رفتم داخل همون حرفای قبلی رو بهم زد من که اومدم بیرون برادرم پشت سر من
رفت داخل به راحتی ثبت نامش کردن
روز بعد رفیقمو باخودم بردم رفیقم که رفت داخل من از جلو بانک فقط رد شدم
دوستم که اومد بیرون میدونی بهم چی گفت{قاط}
گفت: وقتی داشتم با رییس بانک حرف میزدم تو که رد شدی رئیس تو رو دید گفت لطفا اگه این اقا اومد داخل من میگم وام نداریم ( منظورش من بودم) من نمی خوام به هر کسی وام بدم
رفیقم گفت چرا :eek:
گفت به اینجور ادما وام نمیدم
رفیقم گفت :یعنی چی بیکاره مگه شما ازش ضامن و کسر از حقق نمی گیرید
رئس گفت: نه منظورم قیافش
حالا میخوام اینو بپرسم چرا باید حتما ریش داشته باشیم{قیژه}
باید به انجمن سیبیلو های جهان شکایت ببرم:24:
امروز 11 ابان 91 با ریش رفتم بانک و به راحتی ثبت نام کردم

فرانک 11-01-2012 10:38 PM

سلام دوستان عزیز

امیدوارم همگی خوبه خوب باشید

عید قربان رو پساپس :dو غدیر رو پیشاپیش به همه تبریک میگم {جشن پتو}


اکنون ساعت 05:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)