ای مرا یک بارگی از خویشتن کرده جدا گر بدآن شادی که دور از تو بمیرم مرحبا |
از غم خود بپرس کو با دل ما چه می کند
این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنست |
تا کی از دست تو خونابه خورم؟ رحمتی، کز غم خون شد جگرم |
من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش
كه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت |
تا تواني رفع غم از خاطري غمناک کن
در جهان گرياندن آسان است اشکي پاک کن |
نمییابم تو را در دل، نه در عالم، نه در گیتی کجا جویم تو را آخر من حیران؟ نمیدانم عجبتر آنکه میبینم جمال تو عیان، لیکن نمیدانم چه میبینم من نادان؟ نمیدانم |
مجنون نشد آرام پذیر از رخ لیلی
دردیست جدایی که به درمان نرسیده |
هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست |
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیـچ کـس مـن نپسـندم کـه بجـای تـو بـود |
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود |
اکنون ساعت 06:40 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)