پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل (http://p30city.net/showthread.php?t=3619)

shokofe 09-17-2011 03:54 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 224054)
خدا رو شکر. خانم منم سرما خورده دیشب حالش بد بود ولی با چایی و عسل لیمو با لیمو شیرین آب گرفتم دادم خورد الان خیلی بهتره مایعات سرد کم بخور تا زودتر خوب بشی ننجون





دیدی آقا مهدی تجویزای من خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟
باز بگین دکتر خوبی نیستم اونم دکتر سنتی:d

GhaZaL.Mr 09-17-2011 04:05 PM

مهدی ننجون این 18+ چیه اینجا می نویسی ؟{B Adabi}
نمی گی من سرماخوردم هیشکی واسم این کارا رو نکرد حسودیم میشه ؟:d
ایشالا عروس گلم زود ِ زود خوب میشه .. : )سلام ویژه بش برسون ننجون

نه قابلمه بزرگ نیست من هنوز کوچولوئم : )

ما قبولت داریم خانوم دکتر شکوفه ... : )

hossein 09-17-2011 10:12 PM

سلاااااااممم
چقدر اینجا خلوت و ساکته حتی یه عابر پیاده ( مهمان ) هم اینجا نمیبینم
یه چند روزیه دیگه حسشو ندارم سری به دنیای مجازی اینترنت بزنم
فک میکنم از همه چی نا امید دارم میشم و روز به روز بدتر میشه....

دانه کولانه 09-17-2011 10:31 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط hossein_1971 (پست 224085)
سلاااااااممم
چقدر اینجا خلوت و ساکته حتی یه عابر پیاده ( مهمان ) هم اینجا نمیبینم
یه چند روزیه دیگه حسشو ندارم سری به دنیای مجازی اینترنت بزنم
فک میکنم از همه چی نا امید دارم میشم و روز به روز بدتر میشه....

حسین جان چندین ساله که من به این درد مبتلا شدم ولی هنوز هستم و میام
کلا نت چیز عجیب و سختیه
خوبه بده همه چیزه .
ولی دوستای خوبش خوبه .

نقل قول:

درود خداوند بر امپراطور
از این ورا
من اینجا گارسونم مدیریت با جیگیلی هستش رو میزها رو تمیز میکنم ولی بعضی از این دوستان عزیز دوست دارند من پیر مرد رو اذیت کنن الکی آخر شیر موز یا قهوه یا بستنی رو میریزن رو میزها :d
توری هم داشت این سه تفنگدار که دوتاشون غایبن اساسی (رزیتا و ساقی خانم) در آخرین هفت تیر کشی سوراخ سوراخش کردن :d
اره اینو راس میگی از فروم همسایه میدونم بچه هایی رو میفرستن چای میخورن فنجونو روی میز سروته میکنن همین دیروز یکیشون رو شروین گرفته بود داشت در نمکدونا و فلفش پاشا رو شل میکرد
ولی این دلیل نمیشه این همه پشه و مگس این داخل باشه نکنه مگسا رو هم اونها توی جیبشون میارن داخل ول میکنن ؟
تنبلی نکن عزیزم


در مورد اعطای خوبی های به طرف مقابل یا اعطای ازادی بهش مرسی که صحبت کردین ..
ببینین ما همیشه یه چیزیو حواسمون نیست
وقتی یکی یه سوالی اینجوری ازمون میپرسه اصلا یادمون میره خودمون رو بذاریم توی موقعیت و ببنیم واقعا اگه همین الان پیش بیاد چیکار میکنیم
میریم جوابی رو میگیم که خوشگلتره که منطقی تره
همیشه اونجه که انجام میدیم منطقی ترین نیست
من منطقی ترین رو نخواستم
خواستم بدونم همین الان یا در کارنامه شخصیتی خودتون چطور ادمی بودین
البته در واقع نظر من هیچ تاثیری روی نظر تو نداره نظر تو هیچ تاثیری روی نظر من نداره بیشتر یه تلنگر بود یه اعلام بود که انتخاب سختیه که ازادی ببخشی یا بهترینهات رو .

hossein 09-17-2011 10:42 PM

آره واقعا قبول دارم

ولی دیگه جدی جدی پیر شدیم رفت !
با بیست و ..... سال سن مثل یه پیرمرد 70 ساله شدیم !!
http://www.iranfuny.com/wp-content/u...0852588246.jpg

مهبا 09-18-2011 02:05 AM

سلام :53:

آقا مهدی خوش اومدین ایشالا خانمتون هم با غزل جون خوبه خوب بشن{پپوله}

کماکان همه منتظر پیدا شدن گوشی غزل هستیم:rolleyes:

وقتی پیدا بشه چه جشن پتویی بگیریم{جشن پتو}

شکوفه جون دستت درد نکنه من هم از تجویزت استفاده کردم عالی بود :53:

آقا حسین این حس نداشتن برای همه هست ولی به قول کوروش خوبی هاش باعث

میشه دوباره برگردی :)

باز هم میخوام درباره آزادی بگم کوروش حرفای قبلی من همه تجربه شخصی خودم بود

من یه زمانی به اسم دوست داشتن زیاد در زندانی اسیر بودم که در ظاهر همه چیزای

خوب بهم هدیه میشد و واقعا هم هدیه میشد ولی خیلی سخت بود و هیچ چیزی جای

آزادی رو نمیگیره من هم عاشق آزادی همراه با مراقبت هستم کاری که مادرم در حقم

کرده و همیشه مدیون این محبتش هستم{پپوله}

نمیشه اسمی از مینا و ترنم نبرم دوستتون دارم :53:

shokofe 09-18-2011 11:20 AM

سلام علیک
خوبین؟
من دیدم اینجا از خوردنی خبری نیست ی کاسه بستنی ریختم و اومدم قهوه خونه(نه که خیلی لاغرم دارم خودم و تقویت میکنم:d)

کلا عادت های آدم های چاق و لاغر خیلی فرق داره
مثلا" لاغر ها وقتی ناراحتن اشتهاشون کور میشه
چاق ها وقتی ناراحتن دنبال خوردنی میگردن

یا لاغر ها همش چیزای ترش میخورن
و چاق ها شیرین
خوب پس آدم های چاق و لاغر دست خودشون نیست که این طورین
و اگه ی آدم چاق رژیم بگیره همش در حال عذابه چون از چیزایی که لذت میبره خودشو محروم میکنه(چقدر حرفیدم اونم بخاطر ی بستنی)

در حال حاضر من تنها دلخوشیم نت هست چون کار دیگه ای ندارم میام ومیگردم و آخرش هم میبینم هیچ جا پی سی نمیشه:)

حالا خدا رو شکر که مدتیه با هم این جا درد و دل میکنیم و این خیلی خوبه
شاید خیلی ها به هزار دلیل اینجا پستی نزنن ولی من همیشه مشتری اینجا میمونم چون خیلی از حرفایی که به هیچ کس نمیگم و میتونم اینجا با دوستام شر(اشتراک گذاری )کنم

و گاهی همگی از ی بحث میخندیم گاهی اگه کسی ناراحت باشه همه بخاطرش رنجیده میشم و سعی میکنیم اونو از این حالتش بیرون بیاریم

مگه زیبایی دنیا غیر باهم بودنه خیلی هامون بدون اینکه هم دیگه رو دیده باشیم با هم دوستیم گاهی دعوا کردیم و قهر کردیم باز آشتی کردیم
اینا همه زیباست
اینجا بهترین محیط مجازیه چون من احساس مجازی بودن نمیکنم احساس میکنم دروغ و ریا خیلی کمه و هرکسی اونی هست که واقعا هست


مثل همیشه دوستون دارم:53:

کنستانتین 09-18-2011 11:28 AM

خلام بر همه دوستان
همه خوبین

GolBarg 09-18-2011 12:45 PM

با حرف کوروش موافقم....وقتی صحبت از چی خوبه یا چی بده میشه...
سریع میریم سراغ طرف مقابلمون ...خودم منم همینطورم...ولی بعد از اون برمیگردم به خودم..میگم من توی این دوستی توی این رابطه چه نقشی داشتم؟

من به طرفم ازادی دادم یا نه؟ ازش خواستم همیشه در دسترس باشه..همیشه بهم توجه کنه..همیشه حال و احوالی مناسب داشته باشه...

یادم میره ادمها خاکسترین..اینو خیلی یادم میره...

بچه ها میام مینویسم از عشق و دوستی که خورخه میگه..خیلی قشنگه

و اینکه وقتی من کمبودها و نقاط ضعف خودمو پذیرفتم ..راحت تر میتونم نقاط ضعف همدیگرو بپذیریم
من وقتی ناراحتم..وقتی فشار زیادی رو حس میکنم..هر چی اتفاق بد هست میاد تو ذهنم..هر چی دلخوری از اطرافیانم دارم عین یک نوار تو ذهنم تکرار میشه..
دیشب هم همین شد...از یه طرف میخواستم بگم ناراحتم..از طرف دیگه عصبانی بودم..از یه طرف دیگه میدونستم دلخوری پیش میاد..خیلی از حرمت ها شکسته میشه..
این نیمه تاریک من دارم...اگر دیگ زود پز فشار زیادی تحمل کنه..مثل بمب میشم...
دلم شکسته...واقعا دلم میخواد یه مدت از ادما دور باشم..نه اینکه دوستشون نداشته باشم..نه میخوام خودم باشم و خودم

اهورا 09-18-2011 12:47 PM

سلام


تبریک به همه استقلالی ها


{شیت شدن}



{جشن پتو}{جشن پتو}{جشن پتو}{جشن پتو}{جشن پتو}{جشن پتو}



GolBarg 09-18-2011 09:56 PM

شروین بدو بیااااااااااااا ..واه واه چه کارهایی که تو نمیکنی ...{قاط}
بگو مشتری دیروز چرا سر غزل داشت واسه نمک پاش داد میزد...;)
هر روز کارمه در نمکدونا را چک کنم ببینم شروین کار دستمون نداده باشه :21:

http://aria6996.persiangig.com/Blog/namak%20pash.jpg

رفتم بازار این نمک پاش هم واسه بازار خریدم :d
http://stores.preciouspossessions.co...rshakerslg.jpg

پشه ها همش کاره ترنم هست....نه اینکه خیلی جگر دوست داره ..رفته این جگرکی کرمانشاه از اونجا یه عالمه جگر اورده و سیخ بگیره و نوش جان کنه..یه عالمه پشه و مگس جمع شده :21:

http://img.tebyan.net/big/1389/03/13...7782244166.jpg

اِاِ واه اقا مهدی چرا شما دارن میزها را دستمال میکشین...بده این اقا حسین دستمال بکشه..حوصله ش هم سر نمیره...اینقد هم زود پیر نمیشه

امار گرفتن دیدن افرادی که زودتر بازنشسته میشن زودتر از بقیه افراد فوت میکنند...پس تا میتوانی کار کن تا زنده و سرحال باشی {جشن پتو}

شکوفه خانم...عاشخ بستنی هستی..برعکس من...:d
واقعا بچه ها خسته شدم از بس توی این مدت هر کی منو دیده و گفته واهههههه چقدر لاغر شدیاااا..از بس حرص میخورم دیگه _:2:
اره من وقتی بی حوصله و ناراحت باشم اشتهام کور میشه..فقط اب میتونم بخورم...{قاط}

مهبا خانم ..میایی یه عالمه قربون صدقه همه مون میره و کلی ارزوهای خوب میکنه و میره..مهبا میخوام یه نقش جدید بهت بدم...;):21:
از این به بعد مهمان های قهوه خونه را دستشون میگیری میاری تو قهوه خونه....بعد یه مگس کش میدی دست این اقا جواد مگس ها رو بکشه :d

http://www.zoolabo.com/fas/%D9%BE%D8...A%A9%D8%B4.jpg

shokofe 09-18-2011 10:20 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 224190)
واقعا بچه ها خسته شدم از بس توی این مدت هر کی منو دیده و گفته واهههههه چقدر لاغر شدیاااا..از بس حرص میخورم دیگه _:2:
اره من وقتی بی حوصله و ناراحت باشم اشتهام کور میشه..فقط اب میتونم بخورم...{قاط}

آخ مینا گفتی ،الان هر کی به من میرسه میگه وای وای وای چقدر چاق شدی:20:
منم ناراحتم باید از فردا برم باشگاه:45:
این آخه چه وضعیه :39:

از این بگذیم خیالم راحته که مینا به وضع قهوه خونه میرسه
منم ی قلیون بکشم{داش مشتی}
الان از اماکن نیان آخه قلیون برای خانما قدغنه;)



مهبا 09-19-2011 01:35 AM

خانوم شکوفه خانم این چه وضعشه جمع کن این بند و بساط رو:21:

میگم کاش میشد با مینا تبادل کنین هر چی شما اضافه وزن داری بدی به

مینا تا مشکل لاغری اونم حل بشه :p ولی من فکر نمیکنم آبجی شکوفه

چاق شده باشه حتما خودت اینطوری تصور میکنی ولی باشگاه برو هم برا

سلامتیت خوبه هم سرگرم میشی عزیزم {پپوله}

وای مینا چه شغل خوبی بهم دادی دستت درد نکنه:) فقط یه کم با

احساسات من متضاده من با این روحیه حساسم چطور میتونم عامل قتل

پشه ها بشم _:2:

چرا خبری از ترنم نیست یعنی کجاس _:2:حتما رفته برا من لوازم التحریر بخره

هورااااااااااااااااااا{شیت شدن}هوراااااااااااااااااااااا

ترنم 09-19-2011 11:23 AM

وی ی ی ی ی ی ی ی ی ی
چقد حرف زدنین

سلام سلام
حال و احوال بچه های قهوه خونه چطوریاس

اقا مهدی ممنون به خاطر توضیحاتت

شکوفه منم خیلی چاق شدم نمیدونم چیکارم کنم
بدبختیشم اونجاس که بیشترشم یا تقریبا همش از از شکم چاق شده
کارد بخوره این شکم وامونده_:2:

مهبا گل چطوره
دیروز که سنندج بودم
شیش و نیم صبح رفتم دقیقا شیش ونیم غروب برگشتم
دیگه نای اومدن به اینجام نداشتم
روز قبلشم که کار داشتم ودنبال وسیله جمع کردن بودم
مهبا دیروز هرچی چشم چرخوندم که برات لوازم التحریر بخرم
بگو مگه مغازه ای بود تو سنندج لوازم التحریر بفروشه :21:

غزل جونم موبایلت همچنان پیدا نشد ه _:2:

خب حالا تو موندی گلبرگ
اول اینکه اواتار که گذاشتی خوشگلت کرده
بعد خوبه یه جا گفتم جگر دوست ندارم که گفتی این مگسا ماله ترنم:21:
از خونه بابام که نیاوردم :d
ما که اینجا سابقه مگس نداشتیم به احتمال زیاد
کا ر اقا کورشه چون وقتی اومده بود اینجا جگر با خودش اورده بود بخوره :p

مه بستنی موخواممممممممممممممممممممممممم ممم

ببینم کسی از قلم نیفتاده
مممممممممممممممممم
فک کنم نه
خب دیگه منم رفع رحمت میکنم :cool:

GolBarg 09-19-2011 01:51 PM

مهبا جان دلبندم من نقشی که بهت دادمو یه بار دیگه میخونی :d

بابا مهبا ای ول ...چه لاتی گفتی جمع کن این بند و بساطو ..اوه اوه ..من که ازت ترسیدم:42::42:....شکوفه هم فک کنم یه چند روزی رفته تو غار قایم شده... :21:

شکوفه صدای منو میشنوی...الو شکوفهههههههههههههههههههه_شکات

کی جگر دوست نداره..تیراهن داره عزیزم... من که دوست دارم..

ترنم سنندج هواش چطوره ..خوبه؟ از کرمانشاه تا اونجا چند ساعت راه هست؟

بچه ها من جمعه ی عروسی دوستم بودم... یکی از اقوامشون شمالی بودن..از این لباسا خشکل پوشیده بودند..دامن خانم خیلی با نمک بود ..بعد شمالی رقصیدن.. {جشن پتو}
http://www.pic.iran-forum.ir/images/...twzchu33pt.jpg

حالا غزل هم گفته میخواد تاپیک اموزش رقص شمالی و در مورد لباس هاشونو اینا بزنه..ساعتی پنج هزار تومن..چونه نزنید ...با تخفیفهههه :5:



مهبا 09-19-2011 06:22 PM

مینا خو نقش را خوب فهمیدم ولی وقتی مگس کش رو بدم آقا جواد دیگه صحنه سنگ

دلیش میشه:p

این تیکه لاتی هم برا این بود تمرین کنم شاید این کار هم ازم خواستی:21:

ترنم خودم اوندفعه رفتم سنندج کلی لوازم التحریر خوشمل دیدم ;)

عیب نداره از کرمانشاه برام بخر به اقتصاد استان هم کمک میشه :21:
مینا من پنجشنبه میرم عروسی امروز لباس کردی هامو از خیاطی آوردم {جشن پتو}

GolBarg 09-19-2011 06:57 PM

مهباااااااا.... اهان داری میشی اونی که من میخوامممم :29::29:
اخـــــــــــــــــــــــی...مه ا میشی اونی که من میخوان نه اونی که تو میخوایی:22:
دیدی چه راحت تونستم تسلط پیدا کنم :15:

بچه ها دلوم گرفتهههه...فردا هم امتحان فاینال زبان دارم....حوصله هم ندارم..اخه اسونههه

خدا بگم چیکارشون کنه..دوباره اعلام کردن هفته اول مهر نتیجه ها میاد...{قاط}{قاط}
نمیدونم واسه ترم بعد زبان ثبت نام کنم یا نه
واسه کارمم اینقدر خواهش و تمنا از ریئسمون کردم که فعلا صبر کنه تا نتیجه ها مشخص بشه

خوب مهبایی به دلم نشست این پستت...
اول اینکه اگه بتونی عکس لباست بزاری خیلی خوفهههههههه_باوش
منم میخوام بپوشم چه شکلی میشم :rolleyes:

دوم اینکه میخوام از قسمت های کتاب خورخه واستون بزارم{پپوله}
--------------
خورخه از یه اپارتمان نقل مکان میکنه و به یه خونه ویلایی نزدیک دریا میره
خوشحال هست
**********
نامه بیست ششم

خیلی شیرین است
در عین حال ترک کردن خانه به طور ضمنی دردناک هم هست
دردناک در هنگام جدایی از چیزی یا کسی ایجاد می شود.
میزان علاقه من به آن چیز عمق و مدت این درد را تعیین می کند، اما وجود آن را نه!!

همیشه عبور از یک جدایی دردناک است.سیستم اموزشی ما در مقابل ایجاد و پذیرش دردها موضع می گیرد.(متاسفانه! !)
حرف های پدران و اموزگارنمان را در مقابل ناکامی ها به یاد بیاور
"خوب دیگه تموم شد" " گریه بسه..." "این قدرها هم مهم نیست"
"دیگه برات پیش نمی اد" "حتی فکرش هم نکن"

ما از درد می ترسیم.و بنابراین از آن دفاع می کنیم.

اولین نقشه این است که خودم را از لحاظ احساسی به هیچ چیز و به هیچ کس وابسته نکنم( یا لااقل به کمترین تعداد ممکن وابسته بشوم) با این خیال که " اگر کسی یا چیزی را نخواهم ، از دست دادن هیچ چیز و هیچ کس برای من دردناک نخواهد بود."_:2:

نکته : این روش فایده ی ندارد.
نه فقط به این دلیل که این استدلال من را از زندگی، ارتباطات و صمیمیت ها باز می دارد، بلکه همانطور که گفتم بیشتر به این دلیل که وجود درد به میزان علاقه ی من به آن چیزی که از دست داده ام وابسته نیست!

*********
بچه ها این نامه ادامه دارد ... دو روش دیگه هم میگه

فعلا این روش بخونید...
من خودم این کارو انجام میدم...در رابطه هام با فردی که هم جنس خودم نیست...حالا همکار ، دوست هست و در کل فردی که ارتباط خانوادگی باهاش ندارم..و میام نتیجه ش هم میگم!


ترنم 09-20-2011 11:47 AM

هورا عروسی {شیت شدن}
لباسایه خوشمل و رنگارنگ {جشن پتو}

مهبا اما من نمیدونم چرا اصلا چشمم به یه پاکنم نخورد تو سنندج
پرسیدمم ها گفتن دیر اومدی همه رو فروختیم :d

غزل بانو دوباره کم پیدا شدی هاااا دختر
از گوشیت چه خیر؟

شکوفه تو هم از غزل یاد گرفتی بچه جان چرا غایب شدی
اونم از نوع غیبت غیر موجه هاا؟

کلا پسرایه قهوه خونه چند روزیه نیستن هر وقت خواستن بیان
حتما باید با بزرگتر شون بیان تا علت این غیبت طولانیو جویا بشیم :21:

البته خوب بچه ها از مدیرشون یاد میگیرن ها اقا کوروش :24:

مینا فاصله کر مانشاه تا سنندج دو ساعته ونیمه
هواشم خنکه خوب اما افتابش یه کم چون داره پاییز نزدیک میشه تند وتیز وگرمه
منم که تا میرم جلو افتاب تمام پوستم میشه کک و مک_:2:_:2:
دکترم فایده نداره _:2:ضد افتابم بود ضد افتابایه قدیم _:2:

اما مینا کم کردن این احساس وابستگی واقعا سخته
بعضی وقتام نمیشه
چون یه قسمتش دست ماست
یه قسمتش خود ذهن ما خودکار اینکار انجام میده
واین یه چیز طبیعیه

shokofe 09-20-2011 10:28 PM

سلام
من که هستم چرا میگین نیستم؟
فقط امروز نتم قطع بود که با تلاش فراوان درست شد خوب شد که درست شد داشتم دق میکردم

حالا در خدمت عزیزانم
بله میگفتم امروز که خواهرم از تزش دفاع فرمودن خیلی ازدست خودم عصبانی شدم چون راستش و بخواین من هنوز دفاع نکردم هر چی هم دیرتر میشه برام سنگین تر میشه حالا خواهرم که 8 سال ازم کوچیک تره الان کارش تموم شد
همه اینا ی طرف بابام و بگین امروز همش میگفت بجنب، یعنی چی؟ زودتر تو هم کارای تز تو انجام بده منم میگفتم چشم (خدا از دلم بشنوه)
خلاصه خواهر گرامی ی مقالشون هم چاپ شده دیگه همه چی عالیه ولی نمیدونم تو این مواقع چرا به من گیر میدن و این موضوعو یادشون نمیره :dهنوز جوونم وقت بسیاره;)

مهبا من خیلی لباس کردی دوست میدارم خوش به حالت حتما ی عکسی هم به ما نشون بده تا دلمان آب نگشته

مینا جون توی نوشته هات میبینم که اصلا" سرحال نیستی همش داری میجنگی با افکارت با خیلی چیزایی که اذیتت میکنه
یعنی چی که حوصله ندارم؟
خودت هم میدونی به ی تحول نیاز داری که حال و هواتو عوض کنه
هر کسی ی مدتی این جوری میشه برو دنبال موسیقی خیلی آرومت میکنه یعنی معجزست من که به عینه تاثیرشو دارم میبینم
شاید تو رو ی چیز دیگه آروم میکنه خلاصه خودت استادی میتونی پیدا کنی
بازم میگم به قول بابام:
خدا میگه من تو این دنیا راحتی نیافریدم این مردم دنبال چی هستن

ترنم ببین هستم، من در خدتم خانمی

راستی این مهدی خیلی کم پیداست یاد قدیما بخیر هروقت میومدم سایت مهدی بود ،خودش نوشته بود کاراش زیاده امیدوارم موفق باشه

غزل ،با ما به ازین باش که با خلق جهانی
گفتم با زبون شعر باهات بحرفم شاید بیایی;)

راستی اینم بگم و برم{داش مشتی}

در جــــــــریان هستی که دنیا دو روزه...!!!
که یه روزش تعطیله... یه روزش هم تق و لقه......!!!
پس نتیجه مـــــــی گیریم: بــــــــــــی خیال...!!!!:d


مثل همیشه دوستون دارم

مهبا 09-21-2011 12:51 AM

سلام بر همگی خوبین ، خوشین ؟:53:

مینا یه روزی گفتی مواظب باشم ترنم اغفالم نکنه حالا خودت اغفالم کردی :d

دو تا روش دیگه رو هم حتما بزار تا در موردشون بحث کنیم :)

باشه مینایی و شکوفه جون براتون عکس لباس کردی میزارم {جشن پتو}

ترنم بگو قحطی لوازم التحریر آمده دیگه کاش زودتر برام خریده بودی تا

الان می فروختیمش کلی نفع میکردیم :p

غزلم کجایی که دلتنگتم هرجا هستی مواظب خودت باش گلم {پپوله}

جای آقا مهدی هم خالیه_:2: و بقیه دوستان ;)

من هم دیگه چند روزی نیستم و میرم عروسی مطمئنم دلم برای تک تکتون تنگ میشه

خیلی مواظب خودتون باشین{پپوله}

امیدوارم وقتی برمیگردم کلی خبر خوب بهم بدین

قبولی مینا جیگیلی :53:

پیدا شدن گوشی غزل و خوب شدن حالش:53:

شادی و سلامتی همگی شما عزیزان :53:

خیلی دوستتون دارم خدانگهدار {پپوله}

GhaZaL.Mr 09-21-2011 12:33 PM

پستای همه تونو می خونم هر روز
حرفم نمیاد اما ..
به رسم عادت همیشگی مان :
سلام !


آريانا 09-21-2011 06:51 PM

به به جمع بانوان جمعه ..خووب واسه خودتون معرکه گرفتین توو این تاپیکا... منم حرفم نمیاد به رسم عادت همیشگی مان : دورود و دو صد بدرود..

GolBarg 09-21-2011 07:03 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 224374)
مینا جون توی نوشته هات میبینم که اصلا" سرحال نیستی همش داری میجنگی با افکارت با خیلی چیزایی که اذیتت میکنه
یعنی چی که حوصله ندارم؟
خودت هم میدونی به ی تحول نیاز داری که حال و هواتو عوض کنه
هر کسی ی مدتی این جوری میشه برو دنبال موسیقی خیلی آرومت میکنه یعنی معجزست من که به عینه تاثیرشو دارم میبینم
شاید تو رو ی چیز دیگه آروم میکنه خلاصه خودت استادی میتونی پیدا کنی
بازم میگم به قول بابام:
خدا میگه من تو این دنیا راحتی نیافریدم این مردم دنبال چی هستن

اره شکوفه ..خوب بنا به شرایطی که هست نظرم اینه که طبیعی هست
جواب دانشگاه و مسائلی که بعدش هست..و چیزهای دیگه
موسیقی رو گوش میدم:d...ساز هنوز واسش تصمیم نگرفتم :p

اریانا چیه حسودیت شده...بلهه ..خیلی هم خوفههه اینجا{جشن پتو}
راستی سلام :d

مهدی 09-21-2011 08:17 PM

_شکات_شکات_شکات_شکات_شکات_شکات_شک ت

واقعا دارم گیج میشم!!!!!!
باورتون میشه من مطمئن بودم نمی دونم پستی بعد از آخرین پستم نوشتم ولی الان هرچی گشتم نبود یعنی توهم گرفته منو!!!
قاط زدم
تقریبا همه پستها رو خوندم ولی اینقدر تو شوک این هستم که من پست زده بود! خیال کردم پست زدم! حوصله نوشتن جواب ندارم
پیر بودیم هیچ آلزایمر هم گرفتم.

hossein 09-21-2011 08:35 PM

من که دیشب پای کامپیوتر خوابم برد صبح که بیدار شدم دیدم آفتاب زده اولش فک کردم توهم
زدم آخه اسم کوروش و چند تای دیگه از بچه ها پایین صفحه مونده بود یه f5 زدم دیدم نه بابا این موقع صبح همه خوابیدن فقط من بیدارم .....:eek:

مهدی 09-21-2011 08:42 PM

حسین جان من سابقه خوابیدن پشت کامپیوتر و لب تاپ زیاد دارم
نگران نباش بعد مدتی عادی میشه


دانه کولانه 09-21-2011 08:59 PM

آریانا جان خوش اومدی صفا اوردی وفا اوردی جفا اوردی .

GolBarg 09-21-2011 09:38 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 224450)
_شکات_شکات_شکات_شکات_شکات_شکات_شک ت

واقعا دارم گیج میشم!!!!!!
باورتون میشه من مطمئن بودم نمی دونم پستی بعد از آخرین پستم نوشتم ولی الان هرچی گشتم نبود یعنی توهم گرفته منو!!!
قاط زدم
تقریبا همه پستها رو خوندم ولی اینقدر تو شوک این هستم که من پست زده بود! خیال کردم پست زدم! حوصله نوشتن جواب ندارم
پیر بودیم هیچ آلزایمر هم گرفتم.

اقا مهدی چی شده_:2:_:2:..من سه بار پست تو خوندم تا فهمیدم چی میخوای بگی :d

بچه ها 5 مهمان دارم تو قهوه خونه...اقا مهدی بدو برو سماور روشن کن..بده مادر جان مهمونا بدون چایی برنااا :d

سرعت سایت چقدر بدههههههههه {قیژه}

shokofe 09-21-2011 10:26 PM

به بچه ها همه به صف جلوی آریانا تعظیم;)(البته بجز من و ادمین ومدیرانو کاربران فعال و کاربران عادی)
چه عجب
مینا جون چشم چایی گذاشتم دم بکشه
فعلا" قلیون بکشیم{داش مشتی}

GolBarg 09-21-2011 10:32 PM

راستش شکوفه من تا حالا قلیون مصرف نکردم :21:
بچه پاستوریزه نیستماا :d..ولی فعلا نظرم اینه که هر چی دود داره خوب نیس:p
بجاش با شیر موافقم...شبر ...به به:d

آريانا 09-21-2011 10:40 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط دانه کولانه (پست 224460)
آریانا جان خوش اومدی صفا اوردی وفا اوردی جفا اوردی .

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 224478)
به بچه ها همه به صف جلوی آریانا تعظیم;)(البته بجز من و ادمین ومدیرانو کاربران فعال و کاربران عادی)
چه عجب
مینا جون چشم چایی گذاشتم دم بکشه
فعلا" قلیون بکشیم{داش مشتی}

من کوچیکتونم , شرمندم نکنید بیشتر از این....
شکوفه جان متولد 77 هستی؟ قضیه این 77 چیه ؟

مهدی 09-21-2011 10:54 PM

نقل قول:

اقا مهدی چی شده..من سه بار پست تو خوندم تا فهمیدم چی میخوای بگی
نمیدانم چی شده :d
دیگه این روزها با چای ساز کی میره تو غار سماور روشن کنه مادر جان :d:d:d
قلیون هم اصلا خوب نیست نرو طرفش منم فقط بجه ها باشند هفته ای 10 -2 بار میرم طرفش :24::24:



shokofe 09-21-2011 10:54 PM

بعد سالها یاد 77 افتادی؟
فکر کن که متولد 77 باشم:rolleyes:وای چی میشد
الان 13 سالم بود;)
عدد 7 برام خوبه و بهش اعتقاد دارم
همه رمزام 7 داره (خودمو لو دادم)
خلاصه 7 برام مقدسه

آريانا 09-21-2011 10:58 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 224491)
بعد سالها یاد 77 افتادی؟
فکر کن که متولد 77 باشم:rolleyes:وای چی میشد
الان 13 سالم بود;)
عدد 7 برام خوبه و بهش اعتقاد دارم
همه رمزام 7 داره (خودمو لو دادم)
خلاصه 7 برام مقدسه

هزار و نهصد و هفتاد و هفت :d 34 سال:p
من باید این معمارو حل کنم ...یکی از دوستای منم به عدد7 اعتقاد داره .. اما خرافاته ....7 بره مسیحیا نحسه میدونی که؟

GolBarg 09-21-2011 11:00 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 224489)

نمیدانم چی شده :d
دیگه این روزها با چای ساز کی میره تو غار سماور روشن کنه مادر جان :d:d:d
قلیون هم اصلا خوب نیست نرو طرفش منم فقط بجه ها باشند هفته ای 10 -2 بار میرم طرفش :24::24:



ولی من از چایی ساز خوشم نمیاد..قوری چینی با یه کتری روی اتیش
این چایششش خوشمزه هست ..توی هوای ازاد {جشن پتو}
اره نمیدونم چرا حس خوبی نسبت بهش ندارم..شاید بخاطر بابام باشه که خیلی روی این جور چیزا حساس هست کلا بچه خوفیمم {شیت شدن}
وقتی میبینم چیزی واسه سلامتیم ضرر داره سراغش نمیرم ..کاش واسه همه چیزا اینجور بودم _:2:
راستی شکوفه ..خانم دکتر پوست:d..من واقعا صورتم داغون شدهههه
کمکم میکنی :p


shokofe 09-21-2011 11:06 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آريانا (پست 224493)
هزار و نهصد و هفتاد و هفت :d 34 سال:p
من باید این معمارو حل کنم ...یکی از دوستای منم به عدد7 اعتقاد داره .. اما خرافاته ....7 بره مسیحیا نحسه میدونی که؟

نه نمیدونستم
ولی برای من خوبه یعنی معجزه میکنه ها;)
اون زمان که من میخواستم اسم بزارم همه جلوی اسماشون شماره بود مثلا"
sonbol2561
mina110
behnam5555555
omid7
احساس کردم بی شماره نمیشه منم دیدم 7تنها خوب نیست گفتم 2تا 7 باشه شانسم شاید بهتر بشه :d
ولی این 1977 هم خوبه ها;)

ولی حالا که تغییر نام تو پی سی زیاده خوشحال میشم کوروش این 77 رو برداره :)نمیدونم ی جورایی دوسش هم دارم (همین 77میگم)

مهدی 09-21-2011 11:12 PM

می بینم که نهضت تغییر اسم تو پی سی راه افتاده:d
حالا که اینجوریه منم میخوام اسمم بشه کویر :d:d

GolBarg 09-21-2011 11:13 PM

شکوفههههه چرا گردن من میندازی :24:
بابا صد سال هم بگذره فک کنم شما ها قرار نیس این مینا 110 رو یادتون بره
خدایا به من صبر بده
مهدی ..ننه ..یه چایی زعفرونی به من میدی {قیژه}
اریانا یه خواهش ازت دارم
میشه اونجایی که دکمه تشکر سایت نشون میده روی مانیتورت یه چسب سیاه بزنی نبینیش :24::24:

آريانا 09-21-2011 11:14 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 224495)
نه نمیدونستم
ولی برای من خوبه یعنی معجزه میکنه ها;)
اون زمان که من میخواستم اسم بزارم همه جلوی اسماشون شماره بود مثلا"
sonbol2561
mina110
behnam5555555
omid7
احساس کردم بی شماره نمیشه منم دیدم 7تنها خوب نیست گفتم 2تا 7 باشه شانسم شاید بهتر بشه :d
ولی این 1977 هم خوبه ها;)

ولی حالا که تغییر نام تو پی سی زیاده خوشحال میشم کوروش این 77 رو برداره :)نمیدونم ی جورایی دوسش هم دارم (همین 77میگم)

خب اشتباه کردی دیگه شکوفه جان , همیشه توی کارات من رو سرمشق کارای خودت قرار بده تا از کار گذشتت پشیمون نشی...این دوستامون که نام بردی تجربه ی زیادی ندارن خودشون الان از کاری که کردن پشیمونن..

shokofe 09-21-2011 11:19 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 224501)
شکوفههههه چرا گردن من میندازی :24:
بابا صد سال هم بگذره فک کنم شما ها قرار نیس این مینا 110 رو یادتون بره
خدایا به من صبر بده


:24::24::24:یعنی مینا این پستتو خوندم طوری زدم زیر خنده که فکر کنم همه بیدار شدن
چشم دیگه نمیگم
خوب حرفش پیش میاد چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آريانا (پست 224502)
خب اشتباه کردی دیگه شکوفه جان , همیشه توی کارات من رو سرمشق کارای خودت قرار بده تا از کار گذشتت پشیمون نشی...این دوستامون که نام بردی تجربه ی زیادی ندارن خودشون الان از کاری که کردن پشیمونن..

بروی چشم;)


راستی مهدی تو که کویر بودی هم فارسی هم لاتین دیگه بسه دیگه:d


اکنون ساعت 08:53 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)