پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

Omid7 02-13-2010 07:14 PM

نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم

MAHDI 02-13-2010 07:21 PM

اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراقت از تو میسر نمیشود ما را

Omid7 02-13-2010 07:25 PM

خوش آمد باد نوروزی به صبح از باغ پیروزی
به بوی دوستان ماند نه بوی بوستان دارد

مجتب 02-13-2010 10:41 PM

چو پیروزی شاهتان بشنوید

گزیتی به آذر پرستان دهید

چو آگاه شد قیصر آن شاه روم

که فرخ شد آن شاه و ارجاسپ شوم

Omid7 02-13-2010 10:55 PM

آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست
موقف آزادگان بر سر میدان اوست
ره به در از کوی دوست نیست که بیرون برند
سلسله پای جمع زلف پریشان اوست

مجتب 02-13-2010 11:32 PM

ای که با سلسله زلف دراز آمده​ای

فرصتت باد که دیوانه نواز آمده​ای

Omid7 02-13-2010 11:46 PM

گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن
بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست

مجتب 02-14-2010 12:40 AM

گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست

از می کنند روزه گشا طالبان یار

Omid7 02-14-2010 12:50 AM

وه که گر من بازبینم روی یار خویش را
تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را
یار بارافتاده را در کاروان بگذاشتند
بی‌وفا یاران که بربستند بار خویش را

مجتب 02-14-2010 12:58 AM

پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش

که مگو حال دل سوخته با خامی چند

Omid7 02-14-2010 01:22 AM

وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا

مجتب 02-14-2010 01:32 AM

شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن

به اسیران قفس مژده گلزار بیار

رزیتا 02-14-2010 01:33 AM

ساقی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

مجتب 02-14-2010 01:45 AM

یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده

شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده

Omid7 02-14-2010 01:47 AM

چه ناز آهنگ ساز دل که هم دلها به وجد آرد
اگر از تازه ها گوید و گر از باستان خواند

مجتب 02-14-2010 01:59 AM

شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن

تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی

رزیتا 02-14-2010 02:06 AM

گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقرارانند

Omid7 02-14-2010 02:10 AM

چون ز نسیم می شود زلف بنفشه پرشکن
وه که دلم چه یاد از آن عهد شکن نمی کند

رزیتا 02-14-2010 02:16 AM

دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن

مجتب 02-14-2010 02:19 AM

در چین طره تو دل بی حفاظ من

هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد

رزیتا 02-14-2010 02:25 AM

صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم
عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند ز من

مجتب 02-14-2010 02:37 AM

ما را به رندی افسانه کردند

پیران جاهل شیخان گمراه

Omid7 02-14-2010 04:20 AM

راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای

مجتب 02-14-2010 10:24 AM

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

aliashrafirad 02-14-2010 10:57 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط عاشق (پست 14205)
شادي


امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

امروز که روزی دگر ازعمر جهان است
درگردش ایام بسی سرنهان است
جز صبروصلاتم نبود یارومعینی
چون اکثریاران جهان دشمن جان است

Omid7 02-14-2010 11:00 AM

او صبر خواهد از من بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد
با شهریار بیدل ساقی به سرگرانی است
چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد

رزیتا 02-14-2010 11:13 AM

ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد
آصف صاحبقران جرم بخش عیب پوش

deltang 02-14-2010 11:17 AM

بیا ساقی آن می که حال آورد

کرامت فزاید کمال آورد




مجتب 02-14-2010 11:18 AM

نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو

که مستحق کرامت گناهکارانند

رزیتا 02-14-2010 11:48 AM

یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی

deltang 02-14-2010 11:51 AM

سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست

هرکه در این حلقه نیست فازغ از این ماجراست

رزیتا 02-14-2010 12:11 PM

زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
در دست سر مویی از آن عمر درازم

abadani 02-14-2010 12:16 PM

به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موی تو گرفتاری هست

رزیتا 02-14-2010 12:19 PM

مگر زنجیر مویی گیردم دست
وگرنه سر به شیدایی برآرم

Omid7 02-14-2010 12:26 PM

آنچه فرزانه به آزادی و زنهار نگفت
من دیوانه به زنجیر و به زندان گویم

رزیتا 02-14-2010 12:34 PM

من از بازوی خود دارم بسی شکر
که زور مردم آزاری ندارم

Omid7 02-14-2010 12:43 PM

خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست
من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار
خدای شکر که این عمر جاودانی نیست

deltang 02-14-2010 12:52 PM

تا نقش خيال دوست با تماشاست


ما را همه عمر خود تماشاست



raha_10 02-14-2010 12:58 PM

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
ت

deltang 02-14-2010 01:02 PM

گفتم به گل زرد چرا رنگ منی؟

افسرده و غمگین چرا مثه منی؟

من عاشق اویم که رنگم شده زرد

تو عاشق کیستی که همرنگ منی؟


اکنون ساعت 12:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)