دلربایانه دگر بر سر ناز آمدهای
از دل من چه به جا مانده که باز آمدهای در بغل شیشه و در دست قدح، در بر چنگ چشم بد دور که بسیار بساز آمدهای |
یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد |
دل را نگاه گرم تو دیوانه میکند
آیینه را رخ تو پریخانه میکند دل میخورد غم من و من میخورم غمش دیوانه غمگساری دیوانه میکند |
در ازل دادست ما را ساقی لعل لبت
جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز |
ز گریه مردم چشم نشسته در خونست
ببین که در طلبت حال مردمان چونست |
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها |
آن غنچه كه گل گشت دگر غنچه نگردد
وين طرفه لب يار گهي غنـچه گهي گـل |
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم |
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم,
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم |
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر |
اکنون ساعت 09:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)