هر سحر از عشق دمی میزنم
روز دگر میشنوم برملا |
منم طاهر که از عشق نکویان
دلی لبریز خون اندر برستم |
دل برگرفته بودم از ایّام گل ولی کاری بکرد همّت پاکان روزه دار |
باورم نيست ز بدعهدي ايام هنوز
قصه غصه كه در دولت يار آخر شد |
برو از خانه ی گردون به دَر و نان مطلب کان سیه کاسه در آخر بکشدمهمان را |
به نانی نان بده از در برانش
حذر بنما ز یاران زبانی دلا یاران جانی را نگهدار برایش جان بده تا میتوانی |
سروران را بیسبب میکرد حبس
گردنان را بیخطر سر میبرید عاقبت شیراز و تبریز و عراق چون مسخر کرد وقتش در رسید |
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها |
هر دم بخون دیده چه حاصل وضو چو نیست
بی طاق ابروی تو نماز مرا جواز |
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی |
اکنون ساعت 03:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)