من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست |
مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود
آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم |
چشمت که فسون و رنگ میبازد از او
افسوس که تیر جنگ میبارد از او بس زود ملول گشتی از همنفسان آه از دل تو که سنگ میبارد از او |
حال دل با تو گفتنم هوس است
خبر دل شنفتنم هوس است |
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا |
دانه ی فلفل سیاه و خال مه رویان هم سیاه
هر دو جان سوزست اما این کجا و ان کجا |
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را |
توبندگی چوگدایان به شرط مزدمکن که دوست خود روش بنده پروری داند |
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند |
واعظان کاین جلوه درمحراب ومنبرمی کنند چون به خلوت می روند آن کاردیگرمی کنند |
اکنون ساعت 01:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)