در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم |
می ای دارم چو جان صافی و صوفی می کند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی |
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد |
در کف غصه دوران دل حافظ خون شد
از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد |
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد |
که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد |
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد |
دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل
به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد |
در ازل هر کو به فيض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود |
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد |
اکنون ساعت 08:33 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)