فریاد فریاد ز دست فلک بی سر و بن کاندر بر من نه نو بهشت و نه کهن با این همه نیز شکر میباید کرد گر زین بترم کند که گوید که مکن؟ |
دست
ندارم چشم من، تاب نگاه صحنه سازيها من يكرنگ بيزارم، از اين نيرنگ بازيها زرنگي، نارفيقا! نيست اين، چون باز شد دستت رفيقان را زپا افكندن و گردن فرازيها |
مستي به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستي زمام ما |
مستی مستیم و مستی ما از جام عشق باشد وین نام اگر برآریم از نام عشق باشد |
از جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصيحت گوش کردن را دل هشيار ميبايد |
ناصح ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق برو ای خواجهء عاقل هنری بهتر از اين؟ ... |
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصيحت گوش کردن را دل هشيار ميبايد |
روش فعالیت در این تاپیک:
از شعر و پست نفر قبلی یک واژه را انتخاب کرده و بیت یا شعر کوتاهی با آن درج کنید. در ادامه نفر بعدی از درون متن پست شما (همانند شما) انتخابی آزاد کرده و الی ته خط. البته فقط کافیه که کلمه انتخابی کاربر در شعر موجود باشه و لازم نیست حتما اول یا ردیف و یا قافیه باشد. هشیار هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان بیدار شو که خواب عدم در پی است هی |
مست من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه؟ صد بار تو را گفتم ، کم خور دو سه پیمانه |
صدبار
صدبار شدم عاشق و مردم صدبار تابوت خودم به قعر گور بردم صدبار من غره از اینکه صدنفر گول زدم غافل از اینکه خود گول خوردم صدبار (از کارو) |
اکنون ساعت 10:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)