نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد |
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش |
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد بنده طلعت آن باش که آنی دارد |
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است |
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم |
مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم |
مسلمانان مرا وقتی دلی بود که با وی گفتمی گر مشکلی بود |
در این غوغا که کس کس را نپرسد
من از پیر مغان منت پذیرم |
می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی |
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش |
اکنون ساعت 05:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)