دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی دل عالمی ز جا شد چو نقاب برگشودی دو جهان به هم بر امد چو به زلف تاب دادی |
یا رب این شمع شب افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد |
در شگفتم که دریـن مدت ایام فراق برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادنت |
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل |
لذت نام های تو ذوق پیام های تو
می نرود سوی لبم سخت شدست در برم... |
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست |
تو تری و خشکی ای جان ختنی و مشکی ای جان
شب قدر و سال و ماهی عرفات و روز عیدی |
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود |
دل ز همه بر کنم از بهر تو
بهر وفای تو ببندم نطاق |
اکنون ساعت 11:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)