دی گلهای ز طرهاش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج گوش به من نمیکند |
درد من عشق تو و بستر من بستر مرگ
جز توام هيچ طبيبي و پرستاري نيست |
تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت میکنم |
ماه رخسار فروزنده ات ای مایۀ عیش
بی نیـازم بخدا از خور و از مـاه نمود |
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد |
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپروزد وصال است مجو آزارش |
شبی دراز شبی مرگ زا شبی دلگیر
کشیده بود بلندای نور در زنجیر |
رسـم بد عـهدی ایّـام چو دید ابر ِ بهار
گریه اش بر سمن وسنبل ونسرین آمد |
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث |
ثــواب روزه و حـــج قـبـول آنکس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد |
اکنون ساعت 06:53 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)