وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به س |
سر پیوسته دارد با عصا در بوستان نرگس
مگر بر درگه گل نصب کردندش به دربانی ش |
شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد
قدر یک ساعته عمری که در او داد کند ت |
تو پادشاهی گر چشم پاسبانان همه شب
به خواب درنرود پادشا چه غم دارد و |
وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس /.... |
تو را چنان بسرایم به خلوتم هرشب
که خم شود،بزند ماه بوسه بر دهنم! //... |
به نیم بوسه دعایی بخر ز اهل دلی
که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز ن |
نیمی از شب رفته،بیرون می زند از قاب خیسش
شاعری که میل خوابیدن ندارد خود نویسش //ل |
لطیفهای به میان آر و خوش بخندانش
به نکتهای که دلش را بدان رضا باشد ح |
حضور دل نبود با عبادتی که مراست
تمام سجدهٔ سهوست طاعتی که مراست ش |
اکنون ساعت 03:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)