پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   غمنامه (http://p30city.net/showthread.php?t=639)

yad 01-05-2011 07:02 PM

جدایی
لعنت به اون لحظه ايي كه من وتو رو جدا كرد

من وبي تو تنها گذاشت سازمو بي صدا كرد

توي خيالمم نبود كه لحظه ايي نباشي
گريه كنم دنبال تو باشم تو نباشي
بعد از تو ديگه عاشق نميشم
با يادت بازم آروم ميگيرم
اين قلبم بي تو طاقت نداره
باز اشكام برات آروم مياره
لحظه هام تو رو يادم مياره
داغ تو روي دلم دوباره
فكر نميكردم دست زمونه من وتو جدا كنه
فكر نميكردم دست پليدي آخرش عشق رو پاك كنه
فكر نميكردم خونه ي عشقم به اين زودي خراب بشه
فكر نميكردم كه شمع عمرم به پاي عشقت آب بشه
بعد از تو ديگه عاشق نميشم
با يادت بازم آروم ميگيرم
اين قلبم بي تو طاقت نداره
باز اشكام برات آروم مياره
لحظه هام تو رو يادم مياره
داغ تو روي دلم دوباره

SonBol 01-09-2011 10:59 AM

توی یک -اتاق تاریک
من و دل -هر دو اسیریم
توی این- تاریکی شب
هردومون -باهم میمیریم
من و دل -تنهای تنها
میون -غبار غمها
میون -دریایی از اشک
اشکهایی -از جنس مرمر
کی میشه -غصه تموم شه
من و دل -با هم بمیریم
میون -سکوتی در شب
دستای -مرگو بگیریم
کی میشه -این دل تنگم
دیگه -آزرده نباشه
کی میشه -بارون بباره
غمهای -منو بشوره
کی میشه -درخت عمرم
خشک بشه -ریشش بسوزه
کی میشه- دل تو سینه
عشقو -هرگز نشناسه
کی میشه -غصه تموم شه
من و دل -با هم بمیریم
میون -سکوتی در شب
دستای- مرگو بگیریم

shokofe 01-12-2011 12:20 PM

همیشه "کاش ها" و "شایدها"
روزی گریبانت را می گیرند،
که "باید" بگذری...
آنچه می خواهی نمی شود، ولی
آنچه می شوی که نمی خواهی!
تو را پشت سر میگذارم

می گریزم

از واقعیتی که در برم گرفته.

انگار برای بودن باید رفت،

و منتظر اتفاقی بود که هیچگاه نمی افتد.

کاش همین اتفاق نصفه نیمه هم نمی افتاد

و من سوار قایقی می شدم که غرق می شد ،اگر صدایم نمی کردی

و کاش صدا نمی کردی

حالا از دوردست

تنها از دوردست،
دوستت دارم.

SonBol 01-12-2011 12:35 PM

اگه هم صدام بودي
هيشكي حريفم نميشد
كوه اگه رو شونه هام بودي
كمرم خم نميشد
تو اگه خواسته بودي
تو اگه مونده بودي
موندني ترين بودم
عمق صدام كم نميشد
اگه زخمي مي شدم به دست تو مرحم بود
زخم قيمتيِ من محتاج مرحم نميشد
اگه بارونِ عزيزِ با تو بودن مي گرفت
گل سرخ قصه مون تشنه ي شبنم نميشد
تو اگه خواسته بودي
تو اگه مونده بودي
موندني ترين بودم
عمق صدام كم نمي شد

yad 01-12-2011 06:38 PM

غم وغربت به هم آغشته ای دوست
دلم تنگ امامم گشته ای دوست
به قدری غم گرفته دل كه گویی
زمان كوفیان برگشته ای دوست
*
بیا ای گل نظر بر خار وخس كن
اگر نه لااقل خلع نفس كن
مرا زندانی هجران نمودی
بیا بیرون مرا ازاین قفس كن
*
چوخواهان ملاقات توگشتم
مزاحم بهر اوقات تو گشتم
ببخشید ای عزیزم عذر خواهم
كه من جویای نیات توگشتم


behnam5555 01-14-2011 06:29 PM




رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق ؟

سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت
بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت

تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس
تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس

عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم
وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم
یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم

همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم
قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم



GolBarg 01-16-2011 09:51 PM

اينجا که دنيا اسمشه ، غربت نشينی رسمشه

با ما که دل پاکيزه ايم ، گويی هميشه خصمشه

دنيا يه روز خودکشيه ، يه روز پر از دلخوشيه

اما برای ما فقط ، يه تابلو نقاشيه


عشق های بی دست و بی پا ، يخ زده در دست های ما

آی روزگار ما زنده ايم ، نفس نکش به جای ما

آی آدما بسه ديگه ، اين برزخه يا زندگی

مونديم جدا ازهمديگه ، فقط به جرم سادگی _:2:

yad 01-19-2011 10:29 PM

سلام .. من اومدم از شماوخودم که شاید مثل شما باشم بنویسم...
اومدم تا یواش یواش پیله تنهاییمو پاره کنم..
شاید بشه منم یه روز بتونم پرواز کنم...
سعی میکنم یادم نره اما اگه یادم رفت بهم بگید..
آخه حتی پروانه هم فراموش میکنه که یه روز کرم بوده...


GolBarg 01-24-2011 11:47 PM

دلم تنگ است
دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است


زمان چه دیر می گذرد
و لحظات،حدیث کهنه انتظار را تکرار می کند
من از لحظه لحظه خود خسته ام
من از بیهودگی ها......من از سادگی این همه تزویر
من از شرارت این همه قلب
و بیگانگی این همه صورت خسته ام
من از فاصله این همه دست
و تنهایی این همه دوست خسته ام
من از تکرار این همه روز......این همه شب
این همه حرف......و تکرار این همه درد خسته ام
و من
هنوز در آغاز آوارگی خویش پرسه میزنم
در خیابانهایی که به گرد خورشید می گردند
برای یافتن شانه های دوست مانندی
که بر آن تکیه کنم


yad 01-27-2011 07:44 PM

من پذيرفتم شکســــــــت خويش را

پندهاي عقل دور انديش را


من پذيرفتم که عشق افسانه است


اين دل درد اشنا ديوانه است


ميروم از رفتن من باش شــــــــــــاد


از عذاب ديدنم ازاد باش


گر چه تو زودتر از من ميـــــــــــروي


آرزو دارم ولي عاشق شوي


ارزو دارم بفــــهـــــمي درد را


تلخي برخورد هاي سرد را....



اکنون ساعت 06:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)