دوستان جان داده ام بهر دهانش بنگرید
کاو به چیزی مختصر چون باز می ماند ز من |
درد دل دوستان گر تو پسندی رواست
هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست |
جمال دختر زر نور چشم ماست مگر
که در نقاب ز جاجی و پرده عنبیست |
چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را |
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد |
به هر لب دعاي تو فرشته بوسه مي زند
برای درد بی امان چرا دعا نمی کني |
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی کنی |
هر گل نو که شد چمن آرای ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست |
دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست |
خوش میدهد نشان جلال و جمال یار خوش میکند حکایت غره و وقار دوست |
نشان يار مي پرسم ز هر كس مي رسم اما
به لب آهسته مي گويم خدايا بي خبر باشد |
گفتی مگو هرگز حرف خداحافظ
من بی تو میمیرم آهسته آهسته |
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد |
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد |
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد |
چو یار بر سر صلح است و عذر میطلبد
توان گذشت ز جور رقیب در همه حال |
چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری
به مذهب همه کفر طریقت است امساک |
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت |
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش زیک گوهرند |
ز کوی میکده بر گشته ام ز راه خطا
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز |
کرم یاد آوی یا نه
من از یادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم |
سیاهی نیک بخت است آنکه دایم بود هم رازو هم زانوی فرخ |
من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم |
مولاناچه زیبا می گوید: عقل در شرحش چو خر در گل بخفت شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت |
چو گل هر دم ببویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا بدامن |
چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن |
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست |
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود |
یا رب آن آهوی مشکین بختن بازرسان وان سهی سرو خرامان بچمن بازرسان |
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
یاور گل نمیشود یار سمن نمیشود |
صفیر بلبل شوریده نفیر هزار برای وصل گل آمد برون ز بیت حزن |
در وصل هم زعشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم |
اگر عاشق شدن جرم و گناهست چرا سیمای خوشکل آفریدی |
با خیال تو بر سر بدن اگر هست گناه
با خبر باش که من غرق گناهم هر شب |
الا ای همای همایون نظر
خجسته سروش مبارک خبر |
عافیت خواهی نظر در منظر خوبان مکن
ور کنی بدرود کن خواب و قرار خویش را |
مائیم و آستانه عشق و سر نیاز
تا خواب خوش کرا برد اندر کنار دوست |
عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست
یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را |
میل من سوی وصال و قصد او سوی عراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست |
دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما |
اکنون ساعت 12:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)