ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود |
در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی |
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود |
در راه عشق وسوسه اهرمن بسی است
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن |
نه من سبو کش این دیر رندسوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست |
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم |
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها |
ای شهنشاه بلنداختر خدا را همتی
تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما |
امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم |
منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش
که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست |
اکنون ساعت 10:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)