گاهی میان اون چیزی که اتفاق می افته با اون چیزی که بازگو میشه تفاوت هست ، این تقصیر ما آدمها نیست ، این مربوط به زاویه دید و نوع نگاهمون هست
من خیلی سعی کردم کارم تو سپاه درست شه ولی به خاطر فکر مشغولم ، فراموش کردم برگه اعزامم رو زود بدم به خاطر این که سال قبلش فوق لیسانس شرکت نکردم
تا از یک سال معافیت تحصیلیم بیخود سپری نشه ، خودم تزم این بود بزار یکبار برای همیشه سربازی برم و تموم شه ، متها الان غیبت کارم رو خراب کرده نه میتونم اعزامم رو تمدید کنم و نه این که انتقال کد بگیرم تا یک جای نزدیکتر برم سربازی ، اینها به خاطر غیبت هست ،و حالا پیش اومده تمام راه های ممکن رو امتحان کردم ولی وقتی به یک نقطه ای میرسی میبینی فایده ای نداره آدم بیشتر خودش رو کوچیک میکنه
حاضر نیستم عزت نفسم رو به خاطر یک خدمت سربازی ببرم زیر سوال ، به احتمال زیاد همون ارتش حتمی هست ، تو مملکت ما با تموم کردن سربازی بسیاری از فرصت ها برات ایجاد باز میشه ! مثل این بازی ها هستند اگر تو بهترین حالت ببری یک مرحله به عنوان bonus باز میشه ، سربازی هم مرحله ای هست که بعد از طی اون گرفتن گذرنامه ، گرفتن کار و ازدواج و بسیاری مسائل دیگه میتونه محقق بشه
عععععععههههههه میخوام صحبت کنم ولی این سربازیه هی میاد تو ذهنم وقتی یک چیزی ذهنم رو مشغول میکنه نمیتونم جلوشو بگیرم
فعلاً همین رو مینویسم تا ببینم بعداً چی پیش میاد ! باز دوباره بیام بنویسم

نکاتی کوچک در زندگی که آنها را فراموش کرده ایم
http://www.persiangroupbax.com/image...17/nokat/1.jpg

زندگی همان اندازه که از اتفاقات بزرگ تشکیل شده ، نکته های کوچک هم دارد. نکته هایی که شاید همه ما آنها را بدانیم اما خوب، گاهی فراموش می کنیم. سرشاری زندگی از همین نکات کوچک است که گاهی پیش درآمد اتفاقات بزرگ و سرنوشت ساز می شوند. آنها را جدی بگیرید، هر ماه ،هر هفته یکی از این نکات را روی آینه بنویسید تا هر روز ببینید و فراموش نکنید. برای یکدیگر تعریف کنید تا برای دوستانتان هم یادآوری شود.


1 - وقتی به شدت عصبانی شدی دستهایت را در جیبهایت بگذار.

2 - یادت باشد بهترین رابطه میان تو و همسرت زمانی است که میزان عشق و علاقه تان به هم بیش از میزان نیازتان به یکدیگر باشد.

3 - مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر.

4 - اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن.

5 - هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو " می دانم چه حالی داری " چون در واقع نمی دانی .

6 - یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.

7 - هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می داند.

8 - از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.

9 - در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای درست قضاوت نکن.

10 - وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و بگو: "برای چه می خواهید بدانید؟"

11 - هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.

12 - هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن.

13 - وقتی احساس خستگی می کنی اما ناچاری که به کارت ادامه بدهی، دست و صورتت را بشوی و یک جفت جوراب و یک پیراهن تمیز بپوش. آن وقت خواهی دید که نیروی دوباره بدست آورده ای.

14 - هرگز پیش از سخنرانی غذای سنگین نخور.

15 - راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن.

16 - هیچوقت از بازار کهنه فروشها وسیله برقی نخر.

17 - شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.

18 - سعی کن از آن افرادی نباشی که می گویند : " آماده، هدف، آتش "

19 - هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر. به زودی زمانی خواهد رسید که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.

20 - چتری با رنگ روشن بخر. پیدا کردنش در میان چتر های مشکی آسان است و به روزهای غمگین بارانی شادی و نشاط می بخشد.

21 - وقتی کت و شلوار تیره به تن داری شیرینی شکری نخور.

22 - هیچوقت در محل کار در مورد مشکلات خانوادگی ات صحبت نکن.

23 - وقتی در راه مسافرت، هنگام ناهار به شهری می رسی رستورانی را که در میدان شهر است انتخاب کن.

24 - در حمام آواز بخوان.

25 - در روز تولدت درختی بکار.

26 - طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند.

27 - بچه ها را بعد از تنبیه در آغوش بگیر.

28 - فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی.

29 - ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.

30 - هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.

31 - هرگز در هنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خرید خواهی کرد.

32 - فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.

33 - از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.

34 - فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می رود که برای رسیدن به آن تلاش می کنند.

:MOJ MEKZIKI:

خوب خدا رو شکر که میتونم این پست رو ویرایش کنم و مطالبی که میخوام بگم تو این پست بگم ، اول از همه سلام جدای از مسائلی که خودم باهاش درگیر هستم ، یک مدت قبل در مورد یک موضوع بسیار مفیدی یک کلیپی تماشا کردم به این نام human need not apply مضمون این کلیپ در یک کلام خلاصه میشد ، با پیشرفت علم و تکنولوژی نیروی کاری که امروز هست کنار زده میشه ، و همونطور که اسب ها که وسیله عمده حمل و نقل بودند کنار گذاشته شدند ، انسان ها هم کنار گذاشته میشند و روبات و هوش مصنوعی در آینده میتونه تمامی مسئولیت هایی که به عهده انسان امروزی هست رو انجام بده
خیلی از شغلها رو مثال زد و از دکتری تا وکیل و معلم و .... بعد اومد یک سری مثال های حتی در مورد خلاقیت زد ، و این که چطور یک برنامه کامپیوتری میتونه یک موسیقی بشناسه ، و یک موزیک بسازه ، یا یک روبات بر اساس الگوهای مناسب نقاشی کنه
حتی جایی گفته بود که امروز روی مغز هم مطالعاتی انجام شده و به زودی قفل اون رو هم باز میکنیم و یک چیز خفنی مثل اون میسازیم به عبارتی خلق ضمیر ناخودآگاه
یکسری سوالهایی مطرح کرد و یکسری جوابهایی هم داد ، و نتیجه گیری کرد ، اما صبر کنید تقریبا نتیجه گیری هایی که انجام داد و طرح مسئله هم به لحاظ منطقی و هم به لحاظ فکری درست نبود ، و خیلی چیزها رو در نظر نگرفت
روبات ها و برنامه و الگوها ، همه بر اساس قوانین روتینی تهیه میشند که همه روزه ما به صورت ناخود آگاه با اونها سر و کار داریم مثلاً مایکرویو روی چند درجه باشه ، اگر شب فلان ساعت بخوابم فردا اون ساعت بیدار میشم ، اگر این رو انجام بدم اینطور میشه اگر اینطور شد ، این کار رو انجام بدم ، در واقع جایی که ذهن شرطی میشه و انتخاب میکنه بین درست و غلط که این انتخاب هم بر اساس تجربه هست ، برنامه نویس ها موفق به تولید برنامه هایی شدند که با تحلیل و بررسی الگوهای مختلف و تعیین این که چه کار درست هست و غلط میتونند یاد بگیرند ، یاد بگیرند که یک کار رو چطور انجام بدند ، در واقع در حالت خیلی پیشرفته بتونند تنظیمات خودشون رو در جهتی میزان کنند که یک کار رو به درستی انجام بدند مثلاً یک ربات رو نشون داده بود که داشت یک لیوان چایی میریخت یا با دریل دستی کار میکرد ، ولی صبر کنید آیا ربات ها دارند و هوش مصنوعی واقعاً دارند به ما میرسند ؟ یا دارند از ما جلو میزنند ؟ آیا همه چیز در mechanical mind خلاصه میشه ؟ روبات اشتباه نمیکنه و خسته نمیشه ، بله در این شکی نیست اما روبات کارهای رو انجام میده که روتین هستند و کارهایی رو یاد میگیره که صاحب الگو هستند یا pattern و اون طور تنظیم میشه که این که این الگوها رو به شکلی مرتب کنه که کار درست رو انجام بده ، فرض میکنیم که البته فرض درستی هست که رباتی همه کاره بسازیم رباتی که از تمام الگوهای پیشرفته پشتیبانی کنه ، و قابلیت یادگیریش به واسطه برنامه نویسی پیشرفته به شدت افزایش پیدا کنه ، اما در نهایت فکر اون روبات یک تابع هست مگه نه ؟ یک تابع ریاضی البته این یک بیان ساده هست ولی همه اون بیت و بایت هایی که رد و بدل میشند منطقی ریاضی پشتشون هست فرض میکنیم الگوی توسعه ای هم برای اون کد وجود داشته باشه که این الگوی توسعه در مقابل عوامل ناشناخته دوباره بازتعریف کد و برنامه کنه تا بتونه عاملی برای مقابله و یادگیری برای اون ربات یا عامل مصنوعی ایجاد کنه ، اما نبوغ و تولید یک چیز جدید ، تولید یک چیز خرق عادت و خلاف منطق و خارج از حدود عرف اون تابع و دامنه تعریفش از عهده اون کد برنامه خارج هست هر چیزی حتی تابع اعشار عدد پی هم محدود هست ، محدود هست به یک منطق ولی آدم نیست ! ببینید این ممکنه در اول که دارم میگم غیر قابل قبول به نظر برسه یک روزی نقاشی هنر محسوب میشد نقاشی های زیادی و سبک های زیادی تولید شد رئالیسم ، کوبیسم ، و .... این نقاشی عرصه هنر نمایی نقاش بر روی کاغذ بود ، و حقیقتاً رئالیسم قبل از عکاسی بسیار طرفدار داشت سبک های دیگه به خاطر این که پشتشون مفهوم و منظوری نهفته بود صاحب طرفدار بودند اینطور نبودند که بی هدف کشیده بشند پس پشت تمام این آثار هدفی بوده ، و زیبایی و هنر از نظر مردم هم عصر اون دوره در خلق این مفاهیم بود پس زیبایی یک الگوی بی شکل نیست و یک چیز از قبل تعریف شده یا یک تابع زیاضی نیست این احمقانه هست هر چیزی در یک لحظه ممکنه زیبا یا زشت باشه این بسته به دیدگاه ما و زاویه دید ما داره از بحث خارج نشم ، نقاشی با ظهور عکاسی که میتونست تصاویر و مناظر سراسر دنیا رو در یک قاب نشون بده به قهقرا رفت ، خوب چی شد که عکاسی به وجود اومد ، چطور یک فکر اختراع دوربین عکاسی به ذهن انسان خطور کرد ؟ یک جواب ساده ! گرسنگی برای یک چیز بیشتر و بهتر ، و میل این مخلوق و بشر دو پا به یادگیری بیشتر و راه های بهتر ما چاره ای جز باهوش شدن و بهتر شدن نداریم چون محکوم به پیشرفتیم ! چون همیشه همه چیز مهم نیست چقدر شگفت انگیز و چقدر زیبا باشه بعد از مدتی ذهن ما به اون عادت میکنه و جذابیتش رو از دست میده و ما به دنبال یک چیز جدیدیم ، اما عرصه کاغذ و مداد راه دیگه ای برای حیات خودش پیدا کرد
انیمیشن ، تصاویر متحرک ، تصورات و خیالات از نقاشی های صامت و استاتیک به نقش های دینامیک قدم گذاشت این دیگه چیزی نبود که با آزمایش و خطا به وجود بیاد ، این یک چیز جدید بود ، این خارج شدن از عرف و به قول معروف خارج شدن از صفحه هست است اصلاً ! موجودات خیالی عرصه حیات پیدا کردند شاید اگر میل به تولید تصاویر متحرک نبود امروز اصلاً چیزی به اسم انیمیشن نداشتیم و تصور این که چه خاطرات زیبا و چیزهای فوق العاده ای رو از دست میدادیم قابل هضم نیست
فیلم برداری هم زمان به وجود اومد دیگه میشد به جای عکسهای صامت حتی زندگی معمولی رو مثل تکه ای از خاطره روی رو یک نوار فیلم ذخیره کرد ، چرا میل به فیلم برداری و تولید دوربین فیلم برداری در ما به وجود اومد ؟ این میل ما بود که باعث این مسئله شد بیشتر ! بهتر ! فیلم برداری رنگی اومد ، فیلمهای رنگی اومد ، بعد از اون انیمیشن با ظهور کامپیوتر به عرصه دیجیتالی شدن روی آورد و باز هم متحول شد و حیات دوباره پیدا کرد و دوباره تولید خاطره کرد بعد صحبت فیلم برداری سه بعدی شد عکاسی 3 بعدی ، تلویزیون های 3 بعدی ، و اینها همش یک شاخه از پیشرفت های متعدد و میل نامحدود و سیری ناپذیر ما به چیزهای بهتر و بیشتر و متفاوت هست
ما اسب نیستیم ! ما گونه ی در حال کنار زده شدن و و انقراض نیستیم ما ممکنه همه انواع مصنوعات رو منقرض کنیم ولی آخرین گونه ای هستیم که روی زمین باقی میمونیم شاید دلمون نخواد شاید بخوایم انکار کنیم ولی محکومیم !
مغز بچه های ما از ما پیشرفته تر هست اونها زودتر یاد میگیرند مغز ما از 40 سالگی شروع میکنه به کپک زدن ! این ما هستیم که داریم از بین بیریم و خون تازه حیات تازه و آدمهای تازه و باهوش تر با ساختار مغز پیچیده تر پا به عرصه حیات میگذارند ، مغز یک ساختار استاتیک نیست ، بلکه یک ساختار دینامیک هست ! این خیلی مهم هست و هیچکس نمیدونه ! نه تنها مغز انسانها مختلف با هم فرق میکنه بلکه طریقه رشد این مغزها هم متفاوت هست ، و مغز یک انسان هم میتونه به 100 طریق مختلف یا بینهایت روش مختلف رشد کنه ، ساختار مغز نسل ها هم با هم متفاوت هست ، و زائده های جدید و ساختار های جدید ما حتی نمیدونیم چطوری این و بر چه اساسی این رشد ها صورت میگیره و زائده ای که ممکنه در 7 نسل بعد به وجود بیاد چه شکلی هست
مغزش چه قدر پیچیده هست ! بعد شروع کردیم به تحلیل الکتریکی مغز و امواج ها و پالسها ، چه ترحم انگیز ! شاید بهتر باشه صورت مسئله رو عوض کنید چون به ایین شیوه هرگز به جواب نمیرسید !
نقاشی یک چیز احمقانه هست در 20 سال بعد ، مزخرفه ! آشغال هست ، همونطور که وسایل و دفینه اقوام پیش از ما برای ما مسخره و قابل ترحم هست ، امروز ما با کنسول بازی میکنیم و سعی داریم سفینه بفرستیم به فضا آیندگان به ما میخوندن عجب احمقهایی ! چرا این همه هزینه میکنند تا یک پاره آهن رو از مدار زمین خارج کنند ، ما نه تنها پتاسیل های خودمون رو نشناختیم بلکه هیچ ایده ای نداریم که در آینده اصولاً تفریح آیا به این صورتی که امروز هست وجود داره آیا کار به این شکلی که امروز هست وجود خواهد داشت ! مطمئن هستم ذهن کارگر امروز از ذهن کارگر 40 سال پیش باهوش تر هست و همینطور دانشمند امروز و همینطور خیلی چیزهای دیگه ، همیشه راه های جایگزین هست
موسیقی ممکن هست اصلاً وجود نداشته باشه ، و یک صورت دیگه ای پیدا کنه ، فیلم ممکنه دوباره تعریف بشه ، شاید یک چیزی به اسم تجربه مجازی در آینده تولید بشه ، ما در حال تغییریم ، و تغییر میکنیم آیا این تغییر ها رو میتونن bots ها به وجود بیارند و آزمایش و خطا هست ؟ یا چیزی براساس تجربه هست ؟ یا یک تابع ریاضی ، میل و هدف و نبوغ و سعی و تلاش اینها حلقه ی گم شده ی شما هستند ، ربات ها نه تنها خوش یمن هستند که باعث میشند ذهن ها دست از کارهای روتین برداشته و معطوف به روش های جدید بشند ما خیلی عقبیم ! که امروز هنوز بیل دست میگیریم رانندگی اتوماتیک خیلی پیشتر باید به فکرمون میرسید !
امروز حتی داعش هم از شبکه های اجتماعی استفاده میکنه ! ما انسانیم در یک کلام ما یک میل و نیاز بی نهایت هستیم چیزی ما رو متوقف نمیکنه غیر از این که نابود شیم ! نابود نمیشیم چون ترس داریم و امید ! اینها باعث ادامه حیات میشند ، ذهن های بتونی و مکانیکی هرگز از معنای این جملات سر نمیارند و هرگز ظرافتهای آفرینش رو درک نمیکنند ، اینها ویژگی یک اقلیت نیست !×
طوفان ذهنی ممکن هست برای هر آدمی به وجود بیاد ، آیا همه مخترعین نابغه بودند و آیا همه نوابغ دانشمند و مخترع و مکتشف هستند ؟ یکی با آی کیو بسیار بالا نقش یک رقاصه رو ایفا میکنه تو یک بار شلوغ در حالی که میتونه بهترین شغل ها و بهترین امکانات رو داشته باشه ، ما ترس داریم و امید غم داریم و شادی ، و خسته میشیم ، اینها نقاط ضعف ما نیست ! نقاط قوت ما هست اگر بفهمید دارم چی میگم که بعید میدونم این رو هم بفهمید !
حیات ما و ساختار اجتماعی دائماً در حال تغییر هست و مدام در حال جنب و جوش هستیم ما نمیخوایم ولی این چیزی هست که هست ، این ساختار متفاوت با همه مخلوقات و آفرینش هایی هست که روی زمین و روی کره خاکی لااقل تا امروز قابل شناخت بوده و هست افسانه و باورهای چرت و پرت و تعصب رو کنار بگذارید ،ما بی نظیریم و عین ما نیست ، و تاریخ هیچوقت تکرار نمیشه
ما داریم به نقطه ای میرسیم که تا حالا هیچ کس نرسیده ، و این نه تنها وحشتناک نیست که فوق العاده هست
فرض کنید یک روزی یک نقطه بودید داخل یک صفحه محصور در یک مربع ، فقط گوشه ها برای شما قابل تشخیص بود ، اگر داخل یک دایره بودید فقط خطها رو میتونستید ببینید حالا به جای یک شکل جدید یا سیر در صفحه از صفحه بیرون بیاید و مدام بیرون بیاید از 3 بعد بیرون بیاید ، بیرون بیاید تا جایی که میتونید ، آیا حاضرید برگردید >؟ معلومه که ، ما اینطوری هستیم
ما زمین بازی رو داریم تغییر میدیم و چیزی جلوی میل ما رو نمیتونه بگیره ، هیچ چیز ، نه قدرت نه ثروت نه شهوت ، اقتصاد ما رو به جلو نمیبره این ما هستیم که یک چیزی به اسم اقتصاد درست کردیم تا بهانه ای برای حرکت بیشتر و بهتر و متفاوت برای خودمون ایجاد کنیم ، رقابت میکنیم و تلاش میکنیم چون این چیزی هست که هستیم یک میل بینهایت یک چاه نیاز ! کاری رو نتونستیم انجام بدیم مهم نیست ! نسل های بعدی انجام میدند اونها از ما باهوش تر و متفاوت تر هستند اونها بهترند ، و فوق العاده و متفاوت تر هستند ، شما میتونید بگردید و حل کنید در نهایت این ممکن هست کل دنیا تموم بشه ، همه آسمان ها و کرات رو ببینیم و کشف کنیم ولی اونی که هنوز بیشتر میخواد ما هستیم ! ما تموم نمیشیم ، ما هستیم و برای همیشه هستیم
منتها امیال و خواسته هامون از صورتی به صورت دیگه مدام در حال تغییر هست حتی تو طول عمر خودمون ، اونهایی که میگند تمدن و انسان به انتها رسیده ، تو به انتها رسیدی عزیزم تو داری تجزیه میشی و بوی گندت بلند شده ، پیشرفت همیشه هست و همیشه بوده و همیشه خواهد بود
بسه در مورد این مسئله چون اینقدر واضح بود و اینقدر روشن بود مجبور شدم بنویسم ، لازم نیست شما غصه آیندگان رو بخورید ، آیندگان خودشون برای خودشون راهی پیدا میکنند شما دچار بحران اقتصادی نشید ، بقیه چیزها پیشکش خودتون همونطور که در مورد نسل حاضر هیچ کار نکردید شما فکر ما رو شکل ندادید علیرغم اون چیزی که شما فکر میکنید
-------------------------
یک بحث جالبی یک جا خوندم در مورد نسل x و y و z که باید اینجا یک سری جواب بنویسم که بسیار اولاً برام خنده دار بود و دوم این که جواب دارم براش

اما نسل های x و y و z ، جالب بود که ما با مشخصه ایگرگ تعیین شدیم :d ولی خوب شتر در خواب بیند پنبه دانه ، دور از شوخی حرفهای جالبی هست این نوع دسته بندی ها در مورد نسل ها و شیوه کارآفرینی و کارفرمایی و این مسائل من باید به یک نکته مهم اشاره کنم ، ععععععععههههههه خوب این نگرانی ها و افکار در مورد نسل ما تا قسمتی ممکن هست صحیح باشه ، مخصوصاً در مورد پشتکار و این مسائل ، بحث این هست که شما تا حد زیادی صادق نیستید ، بله سعی و تلاش هست اما برای چه چیزی ؟ برای چیزی که اصلاً علاقه ای درش نیست ؟ رشته ها تکراری شدند ، من متاسفم ولی ما الان دیگه دستاورد بزرگی در رشته مکانیک نداریم ، دهه ها هست که در این زمینه سرمایه گذاری کمی شده ، و خیلی رشته های دیگه ، درسته که به جاهایی رسیدیم ولی دیگه کاری که نیاز به تربیت یک مهندس و ابتکار مهندسی باشه وجود نداره ، پس این همه مهندس برای چی تربیت کردین ؟ ما روش تحلیل سیکلهای مختلف رو یاد گرفتیم ، ترمودینامیک رو فکر کنم برای همین خوندیم مگه نه ؟ یا تو دینامیک و طراحی مکانیزم ها و خیلی مسائل دیگه ، اونهایی که شما به عنوان کارآفرینان موفق ازشون یاد میکنید من یک اصطلاحی دارم میگم بهشون نسل اولی ها ، نسل اولی ها پا در یک دنیای ناشناخته میگذارند که تا به حال کسی اون رو طی نکرده فرض کنید زمانی که اولین بار اندروید معرفی شد چه شوقی و ذوقی برای تولید نرم افزار بود ... یا کامپیوتر و طراحی بورد و اینها ، خوب اینها همه یک سقفی دارند ، وقتی توسعه به حدی رسید که نیاز چندین نسل از طریق اون تامین میشه و نیازی به تحقیق و توسعه نیست پس نیازی هم به تربیت مهندس جدید در این ابعاد و به این وسعت نیست ...
رشته ها و ساختار اونها باید بازتعریف بشند ، بر اساس نیازهای واقعی که امروز و جامعه امروزی ، ما احمق نیستیم بلند پرواز هم نیستیم ، چیزی که شما ما رو به اون دعوت میکنید راهی هست که قبلاً طی شده ! مهندس مکانیک امروز حداقل باید به 18 تا کتاب تخصصی و فوق العاده مشکل مسلط باشه ، و کار با نرم افزار های بسیار پیشرفته رو بدونه و کلی وقت و فکر صر یاد گرفتن مفاهیمی کنه که مثلاً در طی 50 سال تحقیقات بدست اومده اون هم در 7 ترم ! آیا حجم مطالبی که ما میخونیم همون هایی هست که شما میخونید ؟ آیا این واقعیت داره که شما سختتر از ما درس خوندید ؟ نه ! شما نسل اولی بودید و همه چیز برای شما تازگی داشت ، کامپیوتر برای شما تازگی داشت ، سخت افزار برای شما تازگی داشت طراحی پردازنده و تازگی داشت امروز غولهایی مثل اینتل و ای ام دی هست که منحصرا به تولید پردازنده میپردازند ، در نهایت از بالاترین افراد علاقه مند به این رشته که جزو بهترین درس خونها یا بهتر هست بگیم خر خون ها ! هستند گزینش میکنید ،تا چیزی رو که برنامه ریزی کردید محقق کنند
من نگرانی نسل های قبل رو درک میکنم که ما با واقعیات آشنایی نداریم ، ولی باید بگم شما هم صادق نیستید ! شما خیلی دروغ میگید ، من به خوبی تجربه و مقایسه یک نسل اولی با با نسل های بعدی رو دارم و میدونم این مقایسه اصلاً منصفانه نیست و حلقه گم شده اون ، زمان هست ، من تو cnc باید با 25 سال سابقه کار استادم کل مینداختم ، هر چیزی که ممکن بود به ذهن من برسه اون قبلاً طی کرده بود
پس فایده حضور من چیه ؟ که راه های طی کرده رو دوباره طی کنیم ؟ شما در بهترین حالت نیاز به یک تکنسین برای حفظ شرایط موجود رو دارید و تحقیقات و توسعه شما هم دردی از اکثریت دوا نمیکنه ، ما هم به خوبی از نسل های شما شناخت داریم و اگر اهداف کارآفرینی داشته باشیم برای نسل های شما برنامه نداریم چون فضای فکری شما و نوع نگاهتون برای ما کاملاً قابل هضم هست ، شما فکر میکنید آخر علم و دانشید و خیلی خفنید و نسل شما فوق العاده هست و تهش هستید و تمام نخبه ها منحصر به شما هستند و هر چیزی فوق العاده ای که باید در دنیا اتفاق بیفته در زمان شما اتفاق افتاده آره بیتل ها فوق العاده هستند چون در زمان شما فوق العاده بودند اما حقیقتش رو بیخواید بیشتر هیبت 4 تا احمق رو دارند که گیتار دست گرفتند !! و خیلی خز هستند و اونهایی که طرفداری اینها رو از نسل ما انجام میدند هم از اونا خزتر چگوارا مال زمان شما بود ، و تمام قهرماناتون همراه شما دفن خواهد شد ، تاریخ قرار نیست در انحصار شما باقی بمونه و ما قطعاً صورت های مختلف موفقیت رو تجربه خواهیم کرد و مسائلی رو به وجود خواهیم آورد که شما هیچ تصوری ازش ندارید
ما فوق العاده نیستیم ، ما نابغه نیستیم ولی متفاوتیم این رو باید قبول کنید علاقه ای به این تفاوت نداریم خودمون نخواستیم ، این چیزی هست که هستیم ! دوست داریم مستقل باشیم و مستقل فکر کنیم ، و رمز پیروزی ما هم همین استقلال فکری هست
ممکنه پیروز بشیم یا شکست بخوریم اما این رو مطمئن باشیم تا زمانی که بتونیم هر راه ممکنی که تا به حال امتحان نشده رو امتحان خواهیم کرد بدون هیچ گونه ترسی
و این رو به نسل های بعد هم منتقل میکنیم

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻫﺴﺖ ﯾﮏ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﯽ ﻧﺸﺪ؟
ﺣﺎﻻ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺁﻣﺪﻥ ﭘﺎﯾﯿﺰ, ﯾﮏ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﮐﻪ ﺯﺭﺩﻭ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺁﺑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻻﺟﻮﺭﺩﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻨﻔﺶ ﯾﺎﺳﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺘﯽ, ﯾﮏﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﻧﮕﯿﺮﺩ, ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺑﺶ ﻏﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ, ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﮐﻮﭼﻪﭘﺲ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺑﻐﺾ ﻧﺒﺎﺷﺪ, ﻣﻬﺮ ﻭ ﺁﺑﺎﻥ ﻭ ﺁﺫﺭﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﻫﯿﭻﺧﺎﻃﺮﻩی ﺧﯿﺴﯽ ﻧﯿﻨﺪﺍﺯﺩ, ﮐﻪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻧﺶ ﺁﺳﺎﻥ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻨﺶ ﺑﺎﺷﺪ،ﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﮐﻪ ﺍﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﻟﮕﯿﺮﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺗﺮ ﮐﻨﺪ, ﻏﯿﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮ, ﯾﮏﭘﺎﯾﯿﺰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ, ﻣﺎﻝ ﻣﺎ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼﺧﯿﺎﻟﺒﺎﻑ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺷﮑﻮﻓﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺎﺭ ﻧﺎﺭﻧﺞ, ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﮐﻪﻧﻪ ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺯﺧﻢ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻓﻘﺮ،
ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﺟﻮﺟﻪ ﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﮐﻢ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ...

خوب من دارم ، درس میخونم طبق معمول و هیچکس هم اینجا نیست ، طبق معمول !
باید یک تمرین احمقانه در مورد ماتریس ها رو حل کنم ،دوست ندارم حتی یک لحظه از وقت با ارزش و عمرم رو صرف همچین مطالب احمقانه بدرد نخوری بکنم ، از ریاضی پایه گرفته تا یادگیری کار با متلب و از این جور چرت و پرت ها مثلاً اومده بودم در مورد قاعده ماتریس ها جستجو داشته باشم ، تا مطمئن بشم دارم درست مینویسم
ریاضی شیرین هست ولی نمیدونم چرا کارش به نماد گرایی نماد نویسی کشیده میشه خسته کننده میشه ، البته من درگیر یک سری مسائل پیچیده تر هستند اینها حتی به من انگیزه نمیدند فکر کنم بهشون
خوب ول کن بزار رشته کلام رو دوباره از سر بگیرم ، یک جستجویی داشتم تو نت ،در مورد منابع انرژی بود این که ما چقدر برق نیاز داریم تولید کنیم ، پیک مصرف ما چقدر هست ، و چرا نیروگاه های ما که میگن ظرفیتش تا 72 هزار مگاوات افزایش پیدا کرده ، از پس 50 هزار تا بر نمیاد ، چقدر برق در سطح دنیا از انرژی های تجدیدپذیر و هسته ای تولید میشه ، تولید برق کشور ها رو هم مقایسه کردم ، مثلاً چین و آمریکا و روسیه رو دیدم و کشورهای دیگه ولی این سرچ منافذ جدیدی به ذهن من باز کرد ، که خوب این میزان و حجم تولید یک بازاری خود به خود داره بهش میگن بازار انرژی سرچم به شرکتهای فراملیتی و بزرگ کشیده شد همزمان یک جستجوی دیگه هم داشتم که در مورد ذخایر بود ، مطالب و حرفهای جالبی دارم که بزنم!
خوب از کجا شروع کنم ؟ بزار اول از کشور خودمون شروع کنم ما ایران با جمعیت تقریبی 80 میلیون ( با احتساب مهاجر و مسافر و این داستانا دارم میگم ) دارای چندین نیروگاه در سطح کشور هستیم
نیروگاه های ما از 4 مگاواتی شروع میشه تا حدود 2800 مگاواتی که نیروگاه دماوند هست ، این نیروگاه ، یک نیروگاه سیکل ترکیبی هست ، بعد از اون شهید سلیمی نکا هست یک لیست 91 عددی هست که نام تمامی نیروگاه های ایران در اون برده شده
میتونید این لیست رو از اینجا نگاه کنید البته وقتی میگم 91 منظورم نیروگاه های فسیلی ما هست ، چون سهم برق آبی و زمین گرمایی و هسته ای بسیار کم هست اینها رو ذکر نکردم ، نیاز مبرم ما به انرژی و مصرف بالای اون و بهینه نبودن خطوط انتقال فشار قوی باعث شده که ما مخصوصا در فصول گرم سال مثل تابستون ، نتونیم از نعمت برق به طور کامل بهره مند بشیم در آخرین آمار مصرفی در مورد رکورد پیک مصرف که شنیده بودم 48 هزار مگاوات بود ، ظرفیت تولید برق ما تا اونجایی که من فهمیدم الان فکر کنم 72 هزار مگاوات هست ، این که چرا ما از پس 48 هزار تا برنیومدیم دلیلش اینطور ذکر شده که دمای کاری نیروگاه ها یک چیزی حدود 25 درجه هست وقتی دمای هوا تا 50 درجه افزایش پیدا میکنه ، این نیروگاه ها نمیتونن از تمام ظرفیت خودشون استفاده کنن
برای همین با قطعی برق در ایام تابستان مواجه هستیم
تا پایان برنامه ششم توسعه اینطور پیش بینی شده که ما باید 100 هزار مگاوات برق تولید کنیم ، که با وعده وزارت نیرو در مورد بهینه سازی مصرف برق و خطوط توزیع ممکن هست به 90 هزار تا کاهش پیدا کنه
پس ما الان نیاز مبرمی به تولید برق داریم ، این هسته ای هم که داریم خیلی زحمت میکشیم براش هنوز اونطور به بار ننشسته سهم قابل توجهی در تولید برق ما داشته باشه الان نیروگاه بوشهر 1000 مگاوات برق تولید میکنه و نیروگاه های آب سنگین ما هم حدود 400 مگاوات تولید میکنند البته تا 2016 ! و این ظرفیت به 2000 هزار مگاوات خواهد رسید با احداث یک نیروگاه جدید ، من گفتم ما حتماً یک کشور عقب افتاده هستیم که سهم زیادی از برقمون رو از انرژی فسیلی تامین میکنیم آمار و ارقام کشورهای دیگه رو مورد بررسی قرار دادم بیش از 70 درصد برق تولیدی ایالات متحده آمریکا از انرژی فسیلی هست ! و بدتر از اون چین و بدتر از اون هم روسیه ! گرم تر شدن زمین چیز عجیبی نیست ! و این افتضاح هست ! سهم انرژی های تجدیدپذیر یک سوم هست برای ایالات متحده و برای چین و روسیه کمتر ، البته باید ظرفیت تولید این انرژی ها رو هم مورد بررسی قرار داد ، چیز دیگه ای که توجه من رو جلب کرد این بود ، ما چقدر پر مصرف هستیم ! ما در واقع پر مصرف نیستیم ! این توسعه اقتصادی و پیشرفت صنعتی ما بوده در این سالها که باعث شده در منابع انرژی دچار مشکل بشیم ، ما پیشرفت کردیم ! برای همین هم کم آوردیم ! آمریکا پرمصرف ترین در سطح جهان هست ولی فکر نکنم هنوز بیشترین تولید کننده باشه فکر کنم چین داره جاش رو میگیره ، و روسیه هم ایضاً!
این که این سالها تبلیغ میشده که مردم عزیز دقت کنند و محبت کنند کمتر مصرف کنند تقصیر مردم نیست ، مهاجرت از روستا به شهر زندگی شهری و صنعتی توسعه خدمات الکترونیک ، و از همه مهمتر ، افزایش بی سابقه گرمای هوا دور باطلی هست که مصرف انرژی ما رو مدام بالا میبره ، اما مصرف ما یک پیکی داره که بیشتر از اون دیگه حتی اگر خودمون هم بخوایم نمیتونه ، اتفاق بیفته جمعیت تا مرز 100 میلیون خواهد رسید
با همین وضعیت ... البته شاید هم اینطور نشه ، خوب این جمعیت 100 میلیونی نیازمند منابع گسترده ای از انرژی هستند با شعارهایی مثل صرف جویی و یا قطع اجباری برق و سهمیه بندی و این مسائل نمیشه ملت رو اقناع کرد ، ما باید برق بیشتر تولید کنیم ، چون دنیا هم همین کار رو انجام میده ، منتها باید تولید برقمون به صرفه تر و بهینه تر باشه و بازده بیشتری داشته باشه و شبکه توزیعمون و استفاده از فناوری های نو به روز باعث میشه دیگه گرمای هوا و مولفه های محیطی روی توانایی تولیدمون اثر گذار نباشه

میدونید وقتی جدول تولید و مصرف کشورهای دنیا رو مقایسه میکنم میزان تولید و مصرف خودمون رو مییبنم در حد فیل و فنجون هست ! ما فکر نکنم حتی در پایین ترین هرم تولید و مصرف دنیا هم جایی داشته باشیم ، و این عجیب نیست که بازار ما فقط نفت هست و گاز ! تولید ناخالصی نداریم و بازار مصرف بزرگی نداریم که بازار تولید بزرگی داشته باشیم
با صرفه جویی و شعار دادن این مسئله حل نمیشه و نیاز به مهندسی و افزایش قدرت و ظرفیت داریم نمیشه دهن مردم و بست ! ما نیاز داریم ما بدجور هم نیاز داریم
اما نقاط خنده داری هم در این جداول بود مثلاً میزان تولید برق هند ! اون هم نسبت به جمعیت میلیاردی که داره ، مثلاً ما رو رنج 250 تا هستیم هند رو 800 ، ایالات متحده 4هزار و خورده ای و چین 3 هزار و اندی ، البته وقتی میگم خورده ای 250 تا ما هم جزو اون خورده محسوب میشه :d این میزان تولید برق در هند و شاخص های دیگه که قبلاً من دیدم نشان از عمق توسعه نیافتگی و عقب موندگی این کشور داره با توجه به ظرفیت های عظیمی که این اقلیم داره ! من فکر کنم اگر مردم هند خونه هاشون یک دوچرخه متصل به دینام داشته باشند و یک ساعت پا بزنن بیشتر برق تولید شه در مقایسه با این میزان تولید برق !!!!!!!!!!!! قطعاً بازار آینده شرکتهای فراملیتی هند ، هست و هند تبدیل به یک بازار چند صد بیلیاردی میشه البته اگر رهبرانش خنگ بازی در نیارند همین که فرهنگ بوداییسم و بسیاری از مرتاض بازی هاشون رو کنار بگذارند که به زودی این اتفاق می افته و به مصرف گرایی و سرمایه داری تولید ثروت و این مسائل اخت بشند و یشتر مانوس بشند ، فقط سیر کردن شکم این میلیارد نفر بازار انرژی دنیا رو قورت میده !
چه برسه به بازار انرژی که در این کشور هست
من فکر کنم تا چند سال دیگه با توجه به سرمایه گذاری که در انرژی های تجدید پذیر شده راه های جدید و بهینه تری برای تولید برق پیدا بشه ، و همچنین غیر همجوشی راه های بهتری برای تولید برق هسته ای پیدا بشه تا سهم ذغال سنگ کاهش پیدا کنه

شما فکر میکنید عربستان و ایران و روسیه بیشترین ذخایر نفت خام رو دارند ؟ اشتباه میکنید ! هیچ میدونستید ذخایر نفت خام ونزوئلا به راحتی 2 برابر ذخایر نفت خام ما هست ؟ و به راحتی عربستان سعودی رو قورت میده ؟ منتظر اون روزی هستم که آمریکای جنوبی جولان گاه شرکتهای بزرگ نفتی و گازی باشه
خیلی عجیب هست که ونزوئلا سهم کمی در تولید نفت داره !!!!
ما نیاز به سرمایه گذاری مبرم در صنعت نفت و گازمون داریم تا بتونیم از منابع مشترکمون بیشتر استفاده کنیم ، و البته شما از منابع عظیمی که در افغانستان هست به احتمال زیاد بی خبرید ! اینها اتفاقی نیست !
این بازارها و این مسائل فقط بیشتر ذهن آدم رو مشغول میکنه وقتی سهم ذغال سنگ رو دیدم جداً نا امید شدم این همه های و هوی ، ولی خود ایالات متحده به نظرم عقب مونده هست ! واقعاً حیف نفت و گاز که برای این چیزها بسوزند ! حیف واقعاً حیف !
از بحث شیرین انرژی خارج بشیم الان به احتمال زیاد همتون خوابتون برده برم سراغ بحث شرکت ها

انرژِی برای من یک علامت سوال بود و مجادله های سیاسی و دعواها ، اما چه چیزی دنیا رو تکون میده ؟ بازی بزرگها کجاست ؟ باشگاه غولهای صنعتی و تولید ثروت و چجوری بگم آس کشورها کجاست ؟ یک جواب ساده " شرکتهای غول و بزرگ فراملیتی " که تحت قوانین یک کشور خاص کار میکنند اما سود و سهام فقط برای اون کشورهای خاص نیست
فایده این موضوع زمانی مشخص میشه که سرمایه دنیا ساکشن میشه مثل جارو برقی و تولید شغل و کار در کشور مقصد صورت میگیره ، اینطوری این کشور ها بدون این که منبع غنی داشته باشند آمار بی کارهاشون رو کاهش میدن
این صفحه رو نگاه کنید لیست فورچون ، نحوه تفکیک بندی این لیست هم خیلی جالب هست مثلاً یک لیست براساس در آمد میلیارد دلاری هست و یک لیست دیگه براساس تفکیک شهرها مثلاً در کدوم کشور و شهرها بیشترین شرکتها حضور دارند ؟
جالبه بدونید که در راس این جدول و آمارها کشور ژاپن هست
این جزیره زلزله خیز به گل نشسته ! چشم بادومی ها اقتصاد بزرگ و قوی ساختند و تا مدت ها در جدول اقتصادی رتبه دوم خودشون رو حفظ کرده بودند و قطعاً اگر مولف برتری جمعیتی و نیروی کار ارزان نبود قطعاً نه آمریکا و نه ژاپن به راحتی جاشون رو به چین و برزیل و هند و اینا نمیدادند و نمیدند ! ژاپن هنوز هم بالای سر اروپایی هاست و این نشان از همت بلند این چشم بادومی ها داره ، که با روحیه کار مضاعف و تکیه بر تجربه خودشون رو ساختند ، اما جالب تر از اون تو لیست فورچون میدونید چی بود ؟
اگه گفتید ؟ در این لیست 10 تا شرکت اول فقط 3 تا شرکت بودند که مربوط به نفت و گاز نبودند ، 2 تاش خودرو سازی بودند که اون هم جزو صنایع های تک میشه و بازی بزرگترهاست و نیاز به مقدمات زیادی داره ولی از این 3 تا یکی شرکت وال مارت هست که در رتبه باور نکردنی دوم این جدول قرار داره ! وال مارت یک شرکت نفتی نیست ، خودرو سازی یا های تک نیست ، یک شرکت خرده فروشی هست !!! بزارید یک نقل قول از ویکی پدیا بگذارم :

وال‌مارت، (به انگلیسی: Walmart) شرکت خرده‌فروشی آمریکایی است، که دارای بزرگترین شبکه فروشگاه‌های زنجیره‌ای مواد غذایی، سوپرمارکت‌ها و هایپرمارکت‌ها در جهان می‌باشد. این شرکت در سال ۲۰۱۲ پس از شرکت‌های رویال داچ شل و اکسان‌موبیل در رتبه سوم از بزرگترین شرکت‌های جهان قرار گرفت. در سال مالی ۲۰۱۳ شرکت والمارت با درآمدی معادل ۴۶۹ میلیارد دلار، به‌عنوان بزرگترین شرکت جهان بر پایه میزان درآمد، شناخته شد.
موسس این فروشگاه؛ "سام والتون" است، که در سال ۱۹۱۸ در کینگفیشر، اکلاهما زاده شد و تا ۵ سالگی در مزرعه پدرش کار می‌کرد. پس از آن، به دلیل مشکلات اقتصادی، به‌همراه سایر اعضای خانواده، مزرعه پدری را رها کردند و برای تجارت، رهسپار مناطق مختلف آمریکا شدند. سام و برادرش؛ باد والتون، اولین فروشگاه تخفیف‌دار را، در سال ۱۹۶۲ به صورتی ساده و سنتی، در آرکانزاس راه‌اندازی کردند.[۲]
در سال ۲۰۱۱ در رتبه‌بندی انجام شده، توسط مجله فورچون، شرکت وال مارت در فهرست فورچون جهانی ۵۰۰ رتبه اول از بزرگترین شرکت‌های عمومی جهان را به خود اختصاص داد.[۳] این شرکت همچنین، با بیش از دو میلیون کارمند، بزرگترین کارفرمای خصوصی جهان به‌شمار می‌آید. شعبه مرکزی آن، در بنتونویل، آرکانزاس، در ایالات متحده آمریکا قرار دارد. شرکت وال‌مارت، در سال ۱۹۷۲ بعنوان یک شرکت عمومی، وارد بازار بورس نیویورک شد[۴]
درحال‌حاضر شرکت والمارت، همچنان در مالکیت "خانواده والتون" بوده، که با دارا بودن ۴۸٪ درصد از سهام این شرکت، کماکان کنترل آنرا در دست دارند.[۵][۶] این شرکت، با دارا بودن بزرگترین شبکه خرده‌فروشی، یکی از با ارزش‌ترین شرکت‌های جهان محسوب می‌شود.[۷]
شرکت وال‌مارت، دارای ۸٫۵۰۰ شعبه، در ۱۵ کشور بوده، که تحت ۵۵ نام تجاری فعالیت می‌نمایند. این شرکت، با نام تجاری "وال‌مارت"، در ایالات متحده آمریکا فعالیت می‌کند؛ که شامل تمامی ۵۰ ایالت به اضافه پورتوریکو می‌باشد. در کشور مکزیک؛ با نام تجاری "وال‌مکس"، در بریتانیا؛ با برند "آسدا"، در ژاپن؛ با نشان تجاری "سیو" و در کشور هند؛ با نام تجاری "بست‌پرایس"، فعالیت می‌کند. شرکت والمارت در کشورهای آرژانتین، برزیل و کانادا نیز، سرمایه‌گذاری‌های گوناگونی با نام‌های تجاری مختلف انجام داده است.
با وجود اینکه نام تجاری وال‌مارت، در آمریکای شمالی مرکزیت دارد و برند شناخته شده‌ای می‌باشد، ولی این شرکت، فعالیت‌های تجاری گوناگونی در کشورهای خارج از آمریکای شمالی انجام می‌دهد، که فعالیت‌های اقتصادی آن، در بریتانیا، آمریکای جنوبی و جمهوری خلق چین بسیار موفق بوده و از جمله فعالیت‌های ناموفق وال‌مارت، می‌توان به سرمایه‌گذاری‌های این شرکت، در کشورهای آلمان و کره جنوبی، اشاره کرد. در حال حاضر اس. رابسون والتون؛ ریاست هیئت مدیره وال مارت را برعهده دارد و از ماه فوریه ۲۰۱۴ داگ مک‌میلان جایگزین مایکل دوک در جایگاه مدیر عاملی بزرگترین شرکت جهان گردید. شمار کارکنان والمارت بیش از ۲٫۲ میلیون نفر می‌باشد.

والمارت این مسئله رو به ما گوشزد میکنه ، هر چی دلال های موفق و تبلیغ بهتر و لابی سنگین تری داشته باشی ، موفق تر هستی ! مهم بازار مقصدی هست که پیدا میکنی و این که به خوبی انعطاف داشته باشی
یکی دیگه از عمده دلایل موفقیت وال مارت چند اصل بسیار ساده هست :
1- مردم همیشه گرسنه اند !
2- همیشه چیزهای جدید میخواند
3- همیشه چیزهای ارزونتر میخوان
بیاید بریم وال مارت خرید کنیم اونجا بهشت قیمت هست !
یک چیزی رو در گوشی بهتون بگم به زودی ترکهای تبریز و اردبیل بازار سوپر مارکت و هایپر مارکت رو تو ایران میگیرند ، هیچ کی بیشتر از ترکهای آذری و تبریزی تو ایران بیشتر در زمینه برندسازی فعالیت نداره ، مخصوصاً اگر قضیه شکم باشه ! از سوپر و هایپر تا شکلات و تنقلات ، ترکها دارند بازار شکم ایران رو میگیرند ، البته موارد معدودی مثل کاله و چند تا شرکت تهرانی معدود هستند که اونها هم یکسری امتیازات " ویژژژه ! " داشتند وگرنه به این راحتی ها به این جا نمیرسیدند
امروز چند تا برند برتر ایرانی میشناسید ؟ کدومشون بیرون از ایران تا محدوده ی همسایه های خودمون شناخته شده هستند ؟ برند جهانی داریم ؟ شکم و میگما !
این یکی از بازار های امن برای کسب درآمد هست !

راستی صحبت تویوتا شده بود ! نمیدونم چه ربطی داشت ولی این یکی از مدلهای محبوب من و خیلی ها تو ایران هست ، من عاشق این مدل تویوتا هستم

http://upload.wikimedia.org/wikipedi..._Corona_01.jpg

من نمیدونم تو دهه 70 میلادی چه اتفاقاتی افتاد ، که طراح ها ترکوندن ! ماشین هایی که اون سالها تولید شدند یکی از بهترین ماشین ها برای همه زمان ها شدند
ماشین های آمریکایی دهه 70 هم یک چیز دیگه بودند
-------------
پایان صحبتم رو با این حرف ادا میکنم :
امروز جنگ ها سخت افزاری و با بمب و موشک نیست ، امروز درگیری ها اقتصادی هست امروز کشورها به خاطر حجم عظیم سرمایه گذار هایی که از کشورهای دیگه دارند دیگه نمیتونن مثل سابق مستقل رفتار کنند بازار ها محلی نیست بلکه جهانی هست
درگیری ها به خاطر انرژی و سود و منافع بیشتر هست و هر کشوری که شرکتهای بزرگتر فناوری ها نوتر و برگهای برنده اقتصادی بیشتری داشته باشه ، سمبه اش پر زورتر هست
امروز این هست ... ولی این جبر تاریخ و طبیعت هست هر حالت نامتعادلی به حالت تعادل برخواهد گشت ، نابرابری یک عدم تعادل هست و این عدم تعادل ماندنی نیست
همه چیز به سمت منطقی شدن و متعادل شدن پیش خواهد رفت کشتن برای بردن احمقانه هست و محرومیت جنایت هست ، تعامل جای تقابل رو خواهد گرفت چون هوشمندانه تر و بهتر هست ، چون ما باهوشیم این راه رو انتخاب میکنیم ما خودمون رو از بین نمیبریم ما باهوشیم نیاز به سفر به یک سیاره دیگه نداریم