پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

عاشق 04-17-2010 01:40 PM

یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب

SHeRvin 04-17-2010 01:54 PM

بـرج ویـرانـم ، غبار خویـش افشـان کـرده ام
تا به پرواز آیم از خود ،جسم را جان کرده ام

فرگل 04-17-2010 02:32 PM


من كه با دريا تلاطم كرده ام
راه دريا را چرا گم كرده ام ؟!


SHeRvin 04-17-2010 02:56 PM

من سر نمی نهم ، مگر اندر قــدوم یــــار
من جان نمیدهم ، مگر اندر هوای دوست

Omid7 04-17-2010 04:00 PM

تار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت
عاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم

natanaeil 04-17-2010 04:47 PM

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

Omid7 04-17-2010 04:55 PM

ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی
که بسوخت بندبندم ز حرارت جدایی

ساقي 04-17-2010 08:01 PM

یک ساعتم از آن لب میگون شکیب نیست
سرمست را شکیب کجا باشد از شراب
چشمم بقصد ریختن خون دل مقیم
افکنده است چون سر زلفت سپر بر آب

Omid7 04-17-2010 08:17 PM

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی

ساقي 04-17-2010 08:31 PM

یاد باد آن روز کز لب بوی جان می‌آمدت
خط بسوی خاور از هندوستان می‌آمدت
هر زمان از قلب عقرب کوکبی می‌تافتت
هر نفس سنبل نقاب ارغوان می‌آمدت


اکنون ساعت 06:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)