شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستم
رخت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم ف |
فصل گل و طرف جویبار و لب کشت
با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت پیش آر قدح که باده نوشان صبوح آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت ق |
قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد
کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود س |
سرو سرهنگ میدان وفا را
سپه سالار و سر خیل انبیا را و |
وقت سحر است خیز ای طرفه پسر
پر باده لعل کن بلورین ساغر کاین یکدم عاریت در این گنج فنا بسیار بجوئی و نیابی دیگر ث |
ثبت است به کار روزگارم
بر دیده وظیفه ی تو دارم ح |
حاشا! که کند دل به دگر جا منزل
او را ز رخ که گردد از عشق خجل گردیده به کس در نگرد عیبی نیست کو شاهد دیده است و او شاهد دل ص |
صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پر گشودن، پرستو شدن پ |
پرواز نسر طایر چرخ، آنچه واقع است
زین آستان حضرت بخت آشیان دهد ع |
عطارد را قلم مسمار کردی
پرند زهره بر تن خار کردی گ |
اکنون ساعت 02:10 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)