هر شبم زلف سیاه تو نمایند به خواب تا چه آید به من از خواب پریشان دیدن سعدی |
در شب عجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع |
دفتر مرا دست درد می زند ورق / شعر تازه ی مرا درد گفته است .. درد هم شنفته است .. قیصر |
مرا با خود ببر در کوچه های خاطره
که شیرین است تلخی شکّرهابرایم |
ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش
دلم از عشوه شیرین شکر خای تو خوش |
خبرت خرابتر كرد جراحت جدايي چون خيال آب روشن كه به تشنگان نمايي تو چه ارمغان آري كه به دوستان فرستي چه از اين به ارمغان كه تو خويشتن بيايي |
ما را زخیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر کهخم خانه خراب است گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عَذبم که دهی عین عذاب است |
آنچه او ریخت به پیمانه ی ما نوشیدیم
اگر از خمر « بهشت » است وگر باده ی مست |
مست بگذشت ونظر بر من درویش انداخت
گفت کای چشم وچراغ همه شیرین دهنان تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود بنده من شو و بر خور ز همه سیم تنان |
« شیرین » تر از آنی به شکر خنده که گویم
ای خسرو خوبان که تو « شیرین » زمانی |
اکنون ساعت 12:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)