لبش میبوسد و خون میخورد جام
رخش میبیند و گل میکند خوی |
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت |
ز سوز و اشک عاشق همچو شمعست
ازان دراشک و سوز خویش جمعست |
از سرو گویم یا چمن از لاله گویم یا سمن
از شمع گویم یا لگن یا رقص گل پیش صبا |
هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار
هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش |
چوگان زلف ديدي چون گوي در رسيدي
از پا و سر بريدي بي پا و سر به رقص آ |
واعظان کاین جلوه درمحراب ومنبرمی کنند
چون به خلوت می روندآن کار دیگرمی کنند |
چون جلوه مه مي كني وز عشق آگه مي كني
با ما چه همره مي كني چيزي بده درويش را |
حافظ هرآنکه عشق تو نورزیدو وصل خواست
احرام طواف کعبه ی دل بی وضو ببست |
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست |
اکنون ساعت 03:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)