جز او کافزون شمرد از زهره خود را
ندادی یاریی کس باربد را .... |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست گ |
گویند مرا که دوزخی باشد مست
قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و میخواره بدوزخ باشند فردا بینی بهشت همچون کف دست ... |
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است /// |
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد س |
سایهٔ یزدان چو باشد دایهاش
وا رهاند از خیال و سایهاش ا |
آنها که کهن شدند و اینها که نوند
هر کس بمراد خویش یک تک بدوند این کهنه جهان بکس نماند باقی رفتند و رویم دیگر آیند و روند ش |
شکر کن مر شاکران را بنده باش
پیش ایشان مرده شو پاینده باش ی |
یک جرعه می کهن ز ملکی نو به
وز هرچه نه می طریق بیرون شو به ب |
بینی آن باشد که او بویی برد
بوی او را جانب کویی برد چ |
اکنون ساعت 04:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)