ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما این بشد و آن آمد |
هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد هر پاکروی که بود تردامن شد |
چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند زمن
ور بگویم دل بگردان رو بگرداند زمن |
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد |
بر مثانی و مثالث بنواز ای مطرب
وصف آن ماه که در حسن ندارد ثانی |
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد |
عشق رخ یار بر من زار مگیر بر خسته دلان رند خمار مگیر |
چه گردها که برانگیختی ز هستی من
مباد خسته سمندت که تیز میرانی |
|
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت |
اکنون ساعت 03:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)