یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست |
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
ار که می نالی و فریاد چرا می داری |
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است |
تو بدری و خورشید تو را بنده شده ست
تا بنده تو شده ست تابنده شده ست |
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را |
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال اه نیست |
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما |
از صبا هردم مشام جان ما خوش می شود
آری آری طیب انفاس هواداران خوش است |
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت
روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده |
هرچه هست از قامن ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست |
اکنون ساعت 12:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)