قفس تنگ فلک جای بر افشانی نیست
یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست |
دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد |
این خون کسی ریختهای یا می سرخ است
یا توت سیاهست که بر جامه چکیدهست |
روزگاری است که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است |
هر روزدلم به زیر باری دگر است
در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است |
من ودل گرفداشدیم چه باک
غرض اندرمیان سلامت اوست |
من باکمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست |
پیداست از آن میان چو بر بست کمر
تا من ز کمر چه طرف خواهم رفت |
چراغ ها خاموشند
وستاره ها هم اما کوه هنوز پیداست! انگار آسمان نمی تواند ته مانده های خورشید را از خود براند! |
یا گل نو رسته شو یا بلبل شوریده باش
یا چراغ خانه یا آتش به جان پروانه باش |
اکنون ساعت 02:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)