نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت نی حال دل سوخته دل بتوان گفت |
دلم درد می کند ...؟
و کلمات غمباد گرفته اند!؟ باز روح استعاره ای دیگر می گرید... و در نقابی سوخته؟ از نگاه خورشید...! |
وصف رخساره خورشید زخفاش مپرس
که در این آینه صاحبنظران حیرانند |
بار دل مجنون و خم طره لیلی رخساره محمود و کف پای ایاز است |
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت |
خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق |
سروران را بیسبب میکرد حبس
گردنان را بیخطر سر میبرید |
در تنگنای حبس جدائی توقعم از آستان حضرتعالی حمایتیست |
که گر برون نهم از آستان خواجه قدم
بگیردم سوی زندان برد به رسوایی |
ای یار عزیز ار نبود طلعت یوسف با مملکت مصر به زندان نتوان بود |
اکنون ساعت 03:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)