با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم |
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری؟
تو خود چه آدمیی کز عشق بیخبری! اشتر به شعر عرب در حالت است وطرب گر ذوق نیست تو را کژ طبع جانوری! |
صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است |
بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
که تاب من به جهان طره فلانی داد |
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها |
حافظ مرید جام می است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را |
بهاء الحق و الدین طاب مثواه
امام سنت و شیخ جماعت |
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست |
آن میکه چو زنجیر بپیچد بر خود
دیوانه شدم بیار بر دستم نه |
گفت با زنجیر، در زندان شبی دیوانهای
عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیدهاند |
اکنون ساعت 05:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)