قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود |
دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری
کاندر این ره گشته بسیارند قربان شما |
آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد
زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است |
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما |
ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر
وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد |
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست |
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت
روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده |
اکنون ساعت 12:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)