هردو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم |
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را |
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
و آنگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند |
در بهای بوسهای جانی طلب
میکنند این دلستانان الغیاث |
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد |
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند |
دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد |
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند |
دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد |
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش |
اکنون ساعت 01:25 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)