یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود |
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی |
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور |
روزگاریست که ما را نگران می داری
مفلسان را نه به وضع دگران می داری |
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا |
ای خوش آن شبها که با افسانه میلی داشتی
درد دل می گفتم و افسانه می پنداشتی |
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش,
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش |
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است |
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند |
دل آدمی بسوزی چو غدار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمی کنی مدارا |
اکنون ساعت 03:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)