پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

kalantar48 07-28-2008 09:13 AM

یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست
چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست


k@vir 07-28-2008 03:26 PM

تشويش وقت پير مغان مي‌دهند باز
اين سالکان نگر که چه با پير مي‌کنند

Motahareh 07-28-2008 05:13 PM

دل ز غم یک پرده خون شد، پرده پوشی تا به کی؟
جان ز تن با ناله بیرون شد، خموشی تا به کی؟

دانه کولانه 07-28-2008 06:13 PM

یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم
گر او هست حقا که من نیستم

haj_amir 07-28-2008 06:25 PM

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قباي تو بست

دانه کولانه 07-28-2008 06:38 PM

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق // هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست // که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم
پاک کن چهره حافظ به سر زلف زاشک // ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم

haj_amir 07-28-2008 07:01 PM

مشتاقي و مهجوري دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پاياب شکيبايي

Motahareh 07-30-2008 12:40 PM

یاقوت مگر پیش ِ لب ِ لعل تو دم زد
کز رشک چو من جلوه دهد خون، جگری را

haj_amir 07-30-2008 02:22 PM

اشتباهي هست لفظي در بيان
ليک خود کو آسمان تا ريسمان

Motahareh 07-31-2008 10:44 PM

نظري به دوستان كن كه هزار بار از آن به
كه تحيتي نويسي و هديتي فرستي


اکنون ساعت 01:02 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)