با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره برد آرام را |
خوش بود روزگاری بر بوی وصل یاری هم خوشدلیش رفته، هم روزگار، هیهات! |
روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است |
شاد کن جان من، که غمگین است رحم کن بر دلم، که مسکین است |
خاکیان بیبهرهاند از جرعهٔ کاس الکرام
این تطاول بین که با عشاق مسکین کردهاند |
محتاج نیاز دل عشاق چرا شد حسن رخ خوبان، که همه مایهٔ ناز است؟ |
بر مثانی و مثالث بنواز ای مطرب
وصف آن ماه که در حسن ندارد ثانی |
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی |
کشیدم رنج بسیاری دریغا به کام من نشد کاری دریغا به عالم، در که دیدم باز کردم ندیدم روی دلداری دریغا |
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم |
اکنون ساعت 03:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)