قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن با نان جوین خویش حقا که به است کالوده و پالوده هر خس بودن ه |
هر شبنمي در اين ره صد بحر آتشين است
دردا كه اين معما شرح و بيان ندارد // ن |
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند ل |
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست // ا |
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما ش |
شام را از صبح صادق باز نشناسم ز شوق
چون مهم پرچین کند برصبح صادق شام را ق |
قصه نکنم دراز کوتاه کنم
بازآ بازآ کز انتظارت مردم ع |
عنبرین خطت که چون مشک سیه بر آتشست
مینماید گرد آتش گردی از عنبردرآب بر گل خودروی رویت کبروی حسن از اوست سبزهٔ سیراب را بنگر چو نیلوفر در آب م |
معشوق عیان میگذرد بر تو ولیکن
اغیار همیبیند از آن بسته نقاب است |
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت
روزی کرشمه ای کن ای یار بر گزیده |
اکنون ساعت 11:11 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)