عاشق گر از در تو نشنید مرحبایی چون حلقه بر در تو چندان چه کار دارد؟ |
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد |
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما |
حسن را بر دیدهٔ خود جلوه داد منتی بر عاشق شیدا نهاد |
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
دین کجا مرتبه چشم جهان بین من است |
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند |
گناه اگرچه نبود اختیار ما حافظ
تو دری طریق ادب باش گو گناه من است |
ای دوست، گناه ما همین است کز دیده و جانت دوست داریم |
به جانت ای بت شیرین دهن که همچون شمع
شبان تیره مرادم فنای خویشتن است |
فرو شد روز عمر و بر نیامد از آن شیرین لبش کامی دریغا |
اکنون ساعت 03:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)