به بیدادان بدادم داد پنهان
ولی در حق خود بیداد کردم چو از صبرم همه فریاد کردند چنان باشد که من فریاد کردم ه |
هر چند دورم از تو که دور از تو کس مباد
لیکن امید وصل توام عن قریب هست گ |
گفتم که کارم از غم عشقت به جان رسید
گفتی مرا حدیث تو باور نمیشود ف |
فرصت شمار صحبت کز این دو راهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن س |
سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشي بود در اين خانه که کاشانه بسوخت //ع |
عمرت تا کی به خودپرستی گذرد
یا در پی نیستی و هستی گذرد می نوش که عمریکه اجل در پی اوست آن به که به خواب یا به مستی گذرد |
با چی بگم؟
حرفت کو؟ با اجازه.. سحر با باد میگفتم حدیث آرزو مندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی ن |
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد هر چی دوست داشتین:53: |
در آن ايام کز من دور شد بخت
سراسر کار من بينور شد سخت //ش |
شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ
تا بود چنین بودی تا باد چنان بادا |
اکنون ساعت 01:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)