نگارا گر مرا خواهی وگر همدرد و همراهی
مکن آه و مخور حسرت که بختم محتشم بودی ش |
شب از بهر آسايش تست و روز
مه روشن و مهر گيتي فروز //ح |
حناست آن که ناخن دلبند رشتهای
یا خون بی دلیست که دربند کشتهای ه |
هر آن کس که جور بزرگان نبرد |
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند گ |
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار کاواز دهل شنیدن از دور خوش است ف |
فتوي پير مغان دارم و قوليست قديم
که حرام است مي آن جا که نه يار است نديم چاک خواهم زدن اين دلق ريايي چه کنم روح را صحبت ناجنس عذابيست اليم ر |
ریخت خونم را و برد از پیش آن بیداد کیش
خون چون من بیکسی آسان توان بردن ز پیش ه |
هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که ياد روي تو کردم جوان شدم شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا بر منتهاي همت خود کامران شدم ج |
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش این کوزهگر دهر چنین جام لطیف میسازد و باز بر زمین میزندش س |
اکنون ساعت 03:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)