در نار چو رنگ رخ دلدار بدیدم آتش همه باغ و گل و گلزار گرفتم المنة لله که میان گل و گلزار دلدار در آغوش دگربار گرفتم بگرفت به دندان فلک انگشت تعجب چون من به دو انگشت لب یار گرفتم دور از لب و دندان عراقی لب دلدار هم باز به دست خوش دلدار گرفتم عراقی |
تا داشتیم چون سرو، یک پیرهن درین باغ
از گرم و سرد عالم، پروا نبود ما را |
به عالم، در که دیدم باز کردم ندیدم روی دلداری دریغا شدم نومید کاندر چشم امید نیامد خوب رخساری دریغا |
یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما
در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما |
دایهٔ لطفت مرا در بر گرفت داد جای مادرم صد گونه شیر چون نیابم بوی مهرت یک نفس از دل و جانم برآید صد نفیر |
خراب حالی ما لشکری نمیخواهد
بس است آمدن و رفتن نفس ما را |
بس عجب نبود که سودایی شوم کیت سودای او در شان ماست جان ما چوگان و دل سودایی است گوی زلفش در خم چوگان ماست |
هر چند صائب میروم، سامان نومیدی کنم
زلفش به دستم میدهد، سررشتهٔ آمالها |
هرچند که ماهر بود فسونگر فرجام هلاکش ز نیش مار است عمر گذران را تبه مگردان بعد از تو مه و هفته بیشمار است پروین اعتصامی |
کس عسل بینیش از این دکان نخورد
کس رطب بیخار از این بستان نچید |
اکنون ساعت 12:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)