مرا گوید چرا چشمت رقیب روی من باشد
بدان در پیش خورشیدش همی دارم که نم دارد |
درخرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم |
مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند نی آن چنان سیلیست این کش کس تواند کرد بند ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی حال دل بیهوش را هرگز نداند هوشمند |
درآ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان در آید باز |
زین دایره ی مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی |
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟ |
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند |
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندران آیینه صد گونه تماشا میکرد |
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش |
شرابی بیخمارم بخشیا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد |
اکنون ساعت 08:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)