من خاک درش به دیده خواهم رفتن
ای خصم بگوی هرچه خواهی گفتن چون پای مگس که در عسل سخت شود چندانکه برانی نتواند رفتن ب |
بود خار و گل با هم اي هوشمند
چه در بند خاري تو؟ گل دسته بند //ن |
نهفته نفس سوی مخزن هستی رهی دارد
نهانی شحنهای میباید این دزد نهانی را ف |
فرهاد را چو بر رخ شيرين نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پاي درفتاد //س |
در آن دیوان که حق حاکم شد و دست و زبان شاهد
نخواهد بود بازار و بها چیرهزبانی را ل |
با چی نوشتید؟
لاله در غنچهست تا کي خار در پهلو نهم دوست در خانهست تا کي رطل بر دشمن کشم //س |
شرمنده
تا بیشتر سوتی ندادم برم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد ش |
عینک براتون واجب شد.
شب صحبت غنيمت دان که بعد از روزگار ما بسي گردش کند گردون بسي ليل و نهار آرد //ن |
نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد //ب |
بده کشتی می تا خوش برانیم
از این دریای نا پیدا کرانه خ |
اکنون ساعت 11:22 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)