بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع ی |
نقل قول:
یکدم غم جان دار غم نان تا کی وز پرورش این تن نادان تا کی ت |
تو خوش میباش با حافظ بروگو خصم جان میده
چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم ب |
بر رهگذر بلا نهادم دل را
خاص از پی تو پای گشادم دل را از باد مرا بوی تو آمد امروز شکرانهٔ آن به باد دادم دل را س |
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ش |
شمشیر ازل بدست مردان خداست
گوی ابدی در خم چوگان خداست آن تن که چو کوه طور روشن آید نور خود از او طلب که او کان خداست ص |
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
کو برون آر که کار شب تار آخر شد پ |
پای تو گرفتهام ندارم ز تو دست
درمان ز که جویم که دلم مهر تو خست ر |
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم خ |
خورشید همه روز بدان تیغ گزارد
تا زخم زند هر طرفی بیسپری را ز |
اکنون ساعت 02:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)