تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت |
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است |
تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم |
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت |
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است |
تاسایه بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد |
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است |
تو مردمی و دولت مردم فضیلت است
تنها وظیفهٔ تو همی نیست خواب و خاست |
اکنون ساعت 01:13 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)