تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی |
یارم چو قدح به دست گیردبازار بتان شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفتکو محتسبی که مست گیرد |
در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش |
شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت |
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم |
میدمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب |
باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را |
آن حریفی که شب و روز می صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز درد آشامی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست
آرزو بخش دل اندوهگین من کجاست |
اکنون ساعت 12:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)