تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند |
دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشینان
گر حال بنده پرسی از باد صبحگاهی |
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزند
با صبا گفت و شنودم سحری نیست که نیست |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست دل سودازده از غصه دو نیم افتادست |
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را |
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است |
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه تر برانگیزد |
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت ولی اجل به ره عمر رهزن امل است |
تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند |
اکنون ساعت 11:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)