سازی ز خاکی سیدی بر وی فرشته حاسدی با نقد تو جان کاسدی پامال گشته مالها |
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است |
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را |
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا گردد و کام هزار ساله بر آید |
چه آسان مینمود اول غم دریا به بوی سود غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمیارزد |
آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است |
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
گر کوی دوست هست به تمنا چه حاجت است |
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد |
عروس طبع را زیور ز فکر بکر می بندم
بودکز دست ایامم به دست افتد نگاری خوش |
از نظرها امتزاج و از سخنها امتزاج وز حکایت امتزاج و از فکر آمیزها |
اکنون ساعت 03:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)